دوستی از سر لطف پیشنهاد همکاری برای گسترش پروژههای #مشارکت_آفرینی رو بهم داد و طی چند جلسه رفت و آمد و به بهانه پروژههای اخیرم خصوصا #recower فکر کردم کلامی کوتاه از #مشارکت و مشارکتآفرینی بنویسم
امید که موثر باشه
وقتی میخواییم یه پروژه تغییر و #توسعه_انسانی رو شروع کنیم، اغلب تمایل داریم تغییر رو #برنامه_ریزی کنیم.
تغییر رو #کنترل کنیم
تغییر رو #مدل کنیم
برای همین شاید مهمترین دغدغهمون در ابتدا #فرایند و #متدولوژی باشه، ممکنه ساعتها مطالعه کنیم که البته خوبه ولی کافی نیست
وقتی میخواهیم تغییر رو شروع کنیم، اغلب فکر میکنیم باید به آدمها #طرح_و_برنامه بدیم و براشون یکسری #خدمات و ملزومات رو فراهم کنیم یا بهشون #سرویس بدیم.
وقتی تغییر رو شروع میکنیم، فکر میکنیم موتور تغییر ممکنه استارتش سخت باشه شبیه ماشینهای هندلی قدیم، ولی وقتی راه افتاد دیگه میافته روی دور و خودش کار خودشو پیش میبره
و یادمون میره که تغییر آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها
توی پروژههای تغییر یادمون میره که ما با واحد شمارش پیچیدهای مواجهیم که اسمش انسانه
آره #انسان
انسانی که #احساس داره، #توقع داره، #عاطفه داره، #شوق داره، و خیلی هم مستعده #قهر کردن و #اجتنابه
#حساسه؛ دچار #سوءتفاهم میشه، #پیش_فرضهای خودش رو داره، #شک میکنه، #مظنون میشه، محدودیتها رو بیشتر از #امکانها میبینه. #امید داره ولی #می_ترسه. این آدم حتی اگه سفیر تغییر هم بشه گاهی دچار #ملال و #دلزدگی میشه
گاهی دنبال تایید طرحوارههای مدام تایید شده خودش میگرده.
وقتی عامل تغییر میشی خیلی پتانسیل اینو داری که یادت بره تو هم آدمی و همه اون ویژگیهای بالا رو داری ولی اغلب فکر میکنی فقط دیگران اینجورین?
با این وجود در سفر تغییر و مشارکتآفرینی کافیه آدمها ببینن شما برای تغییر #ایستادین
اونجاست که #اعتماد غوغا میکنه
باور به #امکان ایجاد میشه
#خلاقیت، #حمایت، جوونههای تغییر و اشتیاق از گوشه و کنار سازمان سبز میشن?☘
وقتی تغییر رو شروع میکنی...
شما از تجربههاتون بگین
تا حالا شده بخوایین برای تغییر بایستین؟