هُما پارسافر
هُما پارسافر
خواندن ۴ دقیقه·۸ ماه پیش

«صدیقی گیت» داغ ننگی بر پیشانی ِ «ستاد امر به معروف و نهی از منکر»!

افشای زمین خواری هزار میلیارد تومانی ِ آیت‌الله کاظم صدیقی و پسران، در اواخر اسفندماه سال گذشته، توسط «یاشار سلطانی»، روزنامه‌نگار شجاع و فسادستیز کشورمان، لکه ننگ دیگری بر دامن جامعه ی آخوندی نهاد! همان جامعه ای که بجز چند تن ِ معدود از افراد شریف آن، اکثرشان مردم را به خوردن نان خشک و اشکنه، بجای مرغ و حذف گوشت و میوه از سبد تغدیه خانواده، ترغیب می کردند تا راه بهشت را برای این مردم زجردیده، هموار سازند!!!

دعا کردیم که تو رسوا شدی اما اینکه مشکلات کشور با رسوا شدن تو حل شود را بعید می دانم.
دعا کردیم که تو رسوا شدی اما اینکه مشکلات کشور با رسوا شدن تو حل شود را بعید می دانم.


واکنش دستگاه قضا ای که یک کارگر ِ وبلاگ نویس را که تمامی خوانندگان وبلاگش به ده نفر هم نمی رسید، یک‌شبه به شکنجه گاه فرستاد و او را به کشتن داد، به این خبر شرم آور، در ابتدای امر سکوتی مرموز بود و سایر اشخاص و سازمان‌های ذیربط و بی ربط هم ابتدا تا جایی که مقدور شان بود سعی در سرپوش گذاری ِ ماجرا هرچند به صورت موقت، کردند! اما واکنش صدیقی که خود یک نمایش کمدی تراژیک کامل بود، در ابتدای انتشار خبر، این بود که ادعا کرد که امضای او را جعل کرده اند و سند باغ را به نامش منتقل کرده اند و با گفتن این لطیفه ی سخیف و بیمزه، چند روزی موجبات خنده ی تلخ مردم ایران را که هزاران بار از گریه غم انگیز تر بود، فراهم کرد! سپس اظهار داشت که بابت خرید این ملک، مبلغی حدود شش میلیارد تومان را نقداً پرداخت کرده که از ادعای اولش مبنی بر جعل امضا، مسخره تر بود، چرا که قیمت ملک، هزار میلیارد تومان بود و با شش میلیارد تومان، حتی یک آپارتمان پنجاه متری هم نمی توان در منطقه اُزگل خرید مگر اینکه هدف اُسکل کردن مردم باشد 😅 ضمناً معاملات بین مؤسسات حقوقی، مثل خرید آدامس از بقالی ِ سر ِ کوچه نیست که با پرداخت پول نقد آنهم کیلو کیلو اسکناس و تراول انجام شود.!!! و نهایتاً جناب آيت‌الله وقتی سوراخ ِ موش را تنگ تر احساس کردند، با چهره‌ای که از فرط قداست و رُهبانیت، همیشه گریان می نماید، تلویحاً فرمودند : «الحکم لله، حال که بی گناهی ام را باور نمی کنید، خب ملک و باغ اُزگل را دوباره به تملک حوزه علمیه برمی گردانم.» و خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! و وای به روزی که همه مردم بتوانند به راحتی آب خوردن، هزار میلیارد تومان بدزدند، اگر صدایی از کسی در نیامد، نوش جان کنند و اگر رسوا شدند، در دفاع از خیانت ِ خود، بگویند : «خب طوری نشده، برش می گردانیم!»

البته در جایی خواندم که خبرگزاری فارس دفاع و واکنش اولیه ی آیت‌الله صدیقی را ، پیشنهاد دوستان دلسوز اما نابلد، در بازی های رسانه ای قلمداد کرده که در صورت صحت، خود به تنهایی، نشانه ی بارزی از عدم کفایت و کاردانی این روحانی بلندپایه ی حوزه علمیه یا به قول مردم، «شیخ گریان» است!

به عنوان کلام آخر بد نیست که به دو واکنش دیگر ( البته بجز سکوت و انفعال مأیوس کننده ی رهبر)، اشاره کنم و نوشته ام را به پایان ببرم.

* - خانم ربابه عرب بدوی ، مدیریت دفتر اسناد رسمی شماره ١۴۶٧ (دفترخانه محل انتقال سند باغ اُزگل) در نیاوران تهران، اعلام کرد : «در این دفترخانه هیچ تخلفی صورت نگرفته است و طبق فیلم های دوربین مدار بسته، آیت الله صدیقی در تاریخ ١٩ آذرماه ١۴٠٢ به همراه فرزندش آقای محمدمهدی و آقای جواد عزیزی به دفترخانه مراجعه کرده و شخصاً نسبت به انجام مبایعه و انتقال سند مبادرت کردند. فیلم ها در صورت لزوم به مراجع قضایی تحویل خواهدشد.

* - حوزه علمیه امام خمینی نیز در بیانیه‌ای رسماً اعلام کرد که انتقال سند زمین باغ اُزگل به مؤسسه خانوادگی صدیقی؛ توسط خود صدیقی در محضر انجام شده است.

و حالا دیگر وقت و حوصله ای نمانده که چیزی اضافه کنم جز آنکه، چون انتشار این ماجرا همزمان بود با بغل کردن و روبوسی جناب عباس قادری، خواننده کوچه بازاری قدیم با جناب رئیسی، رئیس دولت لوکوموتیر، و بغض عباس آقا از این که ۴۵ سال در حسرت این دیدار و این لحظه بوده 😊 همصدا با عباس خان و اهالی عزیز ویرگول بزنم زیر آواز و خطاب به «حکومت» در عام و «ستاد امر به معروف و نهی از منکر» در خاص، عرض کنم که : «بزنم به تخته، بزنم به تخته، رنگ ِ روت وا شده........» و به شکرانه و مبارکی ِ این رو سفیدی، شاید فرصتی پیش بیاید که مثل پارسال بهار، دسته جمعی برویم زیارت و اگر برگشتنی یه دختر خوشگل و با محبت، همسفر ما شد و همراهمون اومد دیگر هیچ ترس و دلهره ای نداشته باشیم که گشت ارشاد او را به بهانه ی ارشاد و آموزش ِ حجاب و عفاف، راهی قبرستان کند!!!!

بزنم به تخته، خدا در و تخته رو خوب به هم چفت کرده!!!
بزنم به تخته، خدا در و تخته رو خوب به هم چفت کرده!!!





آیت الله کاظم صدیقیصدیقی گیتستاد امر به معروف و نهی از منکرحوزه علمیه امام خمینیباغ هزار میلیارد تومانی اُزگل
هُما از سایه ام کسب سعادت می کند، صائب / نه بی مغزم که دولت از پر و بال هُما جویم!... هُما پارسافر هستم، انسانی که با همه ی خِبط و خطایش، تا دم ِمرگ در پی اصلاح ِخود خواهدرفت، با دلی امیدوار به خدا.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید