هُما پارسافر
هُما پارسافر
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

از بَرَت دامن کِشان، رفتم ای نامهربان / از من ِآزرده دل، کی دِگر بییییینی نشان / رفتم که رفتم... رفتم که رفتم....!!!

برای ماندن ، گاهی رفتن، ناگزیر می شود! خیالی نیست، لذت زندگی همیشه در بدست آوردن نیست گاهی در رهاکردن است!!!
برای ماندن ، گاهی رفتن، ناگزیر می شود! خیالی نیست، لذت زندگی همیشه در بدست آوردن نیست گاهی در رهاکردن است!!!



شاید شما هم با من،هم عقیده باشید که شعرِ عنوان را از معینی کرمانشاهی و آهنگسازیِ علی تجویدی، جز با صدای بلبلان خوش الحان ِتاریخ موسیقی ایران ( زنده یادان مرضیه، دلکش و هایده)، نمی توان جوری خواند که به دل بنشیند و خاطراتت را زیر و رو کند!

شادروان «پرویز شاپور» (همسر فروغ فرخزاد)، می گوید : " سلام، خداحافظی ِِ عصر ماست! و خداحافظی، گاهی اوقات، چندین برابر ِِسلام کردن، لذت دارد "!

روزی که در مراسم خاکسپاری ِتنها فرزندش ، «کامیار شاپور»، یا به قول خودش، «کامی»، شرکت کرده بودم، یکی از دوستان، کتابی از کاریکلماتور هایش را به دستم داد که وقتی بازش کردم، چشمم به این جمله ی زیبا افتاد : « همه انسان ها شاعرند، چرا که روزی غزل خداحافظی را می خوانند!»

و من امروز، با یادآوری ِِِِ خاطره ی آن روز، احساس می کنم که شاید بد نباشد که انسان ها هر چند وقت یک بار، شاعر شوند و ماندن ِِ دیگران را از دور، نظاره‌گر باشند!!!





پرویز شاپورکامیار شاپورخداحافظیفروغ فرخزادحال خوبتو با من تقسیم کن
هُما از سایه ام کسب سعادت می کند، صائب / نه بی مغزم که دولت از پر و بال هُما جویم!... هُما پارسافر هستم، انسانی که با همه ی خِبط و خطایش، تا دم ِمرگ در پی اصلاح ِخود خواهدرفت، با دلی امیدوار به خدا.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید