«کیومرث پوراحمد» درحالی به دیدار مادر مرحومش «بی بی»، رفت که خاطره ی یادگاریهایش همچون «قصههای مجید»، «خواهران غریب»، «سرنخ» و... همراه ما خواهد ماند.
برای بچههای دهه شصت، به گمانم، بالاترین اثر وی «قصههای مجید» بود؛ همچنان که برای سالهای متمادی بالا ماند و هنوز هم هست.
نسل دهه شصت، قصه ی جذاب «هوشنگ مرادیکرمانی» را پس از آن که کیومرث پوراحمد با توانایی ِ منحصربه فردش، جلوی دوربین برد تا برای همیشه در ذهن ها حک گردد، فراموش نکرده اند. داستانی که به اندازه یک نسل، مابه ازای بیرونی داشت و تقریباً همه ی متولدین دهه ۶۰ با تجربه ای که مجید از سر می گذراند، زیسته بودند و در این قصه خودشان را میدیدند. این شد که مجید قهرمانی شد که همه کودکان همسن و سالش او را میشناختند و با آن همزادپنداری میکردند. پوراحمد برای افزودن بر قدرت اثرش آن را به میدانی برد که بیش از همه بر آن تسلط داشت و قصهای را که اساساً در کرمان (محل تولد و زیست نویسندهاش هوشنگ مرادی کرمانی) رخ میداد به یک قصه اصیل و تا ابد اصفهانی، بدل کرد. حضور مادرش (پروین دخت یزدانیان در نقش بی بی) که نه یک هنرپیشه بلکه صرفاً، مادر کارگردان بود که بر اساس تقدیر، جلوی دوربین پسرش قرار گرفت باز هم برگ برنده ی دیگر ِ اثرگذاری این قصه شد. همچنان که پس از آن مادرش را هم به یکی از هنرپیشه های محبوب بدل ساخت.
از جمله برجستگیهای قابل توجه در کارهای پوراحمد ارتباط قدرتمند او با موسیقی بود؛ پوراحمد به لطف بهرهگیری از یک موسیقیدان برجسته و نشاندن یک موسیقی فاخر در تار و پود مهمترین آثارش، آنها را به کارهای فراموش نشدنی و ماندگار بدل ساخته است. موسیقی بدیع و ماندگار مجموعه قصه های مجید، خواهران غریب و سریال سرنخ، حاصل همکاری موفق پوراحمد با «ناصر چشم آذر» بود. ملودیهایی که اختصاصی برای این آثار ساخته و همراه با قصه و کاراکترهایشان جاودانه شدند.
امروز که خبر فوت کیومرث پوراحمد رسانهای شد دلم گرفت؛ برای کارگردانی که خودش و مادرش سهم بزرگی در خاطرات تصویری نسل ما داشتند. نسلی که آن قدر خوشبخت بود که برایش قصه هایی ساخته شود که همانند یک آیینه خود را در آنها ببیند و پیدا کند.
کیومرث پوراحمد کارگردان سینما و تلویزیون صبح امروز ۱۶ فروردین در سن ۷۴سالگی درگذشت و یا به قولی، مرگ خودخواسته را برگزید!
روحش شاد و یادش گرامی باد! ???❤️??????
*برداشتی آزاد از نوشته ی خانم «سارا بقایی»، خبرنگار ایرنا *