چند روز پیش نوشته ای از آقای «زیدآبادی» به دستم رسید که با یک پرسش تأکیدی شروع شده بود. البته نوشته ی مذکور ظاهراً با سؤال شروع نشده بود بلکه نویسنده احساس تأسف داشت و قصد تحلیل ماجرا، اما من یک چرای محو و مبهم در ابتدای نوشته اش احساس کردم و به همین بهانه، پاسخی برای دوست ارسال کننده ی نوشته، فرستادم که بخشی از آن را در اینجا ذکر می کنم. اما ابتدا پرسش تأکیدی که شاید سؤال اکثر ما ملت ِ بحران زده ی ایران هم باشد! : « چرا کشتار شماری از سربازان و درجه داران کشور توسط عوامل تروریستی در مرز پاکستان، همدلی لازم با خانواده های آنان را در فضای مجازی به دنبال نداشت؟!»
الان که دارم این مطلب را می نویسم، شبکه ی خبر تلویزیون ایران، به عنوان خبری مهم و فوری، دارد مطلبی را به صورت مکرر، در مورد رونمایی از یک موشک بالستیک فوق مدرن با بُرد دو هزار کیلومتر و سرِجنگی هزار و پانصد کیلوگرمی، زیرنویس می کند و توضیح می دهد که این موشک به قدری پیشرفته است که بدون نیاز به هدایت فاز نهایی، نقطه زنی می کند و در برابر جنگ الکترونیک، مقاوم است.! و کلی اطلاعات فنی دیگر که از حوصله ی این مطلب خارج است.....!!! کسی چه می داند، شاید جنگی در پیش داریم که فقط سران قوا از آن مطلع هستند و ما مردم عادی که توان ِ تحلیل مسائل کشورمان را نداریم!، طبق معمول نسبت به آن نامحرم هستیم !!!!
و اما در مورد چرایی ِ ماجرای ابتدای نامه ی آقای زیدآبادی؟؟؟
واقعیت این است که در پی بحران ها و حوادث ِ تلخ اخیر که متأسفانه حکومت با بلاهت تمام دارد به آن دامن میزند، مردمی که اعتماد خود را نسبت به صداقت و پاکدستی ِ حکومت، تقریباً از دست داده اند، مُدام خشم و نفرت و نیز زاویه دید و ارزیابی ِ خود را نسبت به شرایط کشور سبک - سنگین می کنند و غالباً سعی دارند که احساسات خود را طوری به روز کنند که در این بازار آشفته، هم وجهه ی انسانی و وطن دوستی خود را حفظ کنند و هم از قافله ی عقاید و عملکرد ِ اپوزیسیون و روشنفکران سیاسی، عقب نیفتند و برچسب مرتجع و حکومتی، نخورند! تحلیل ِ خوب و بدش را می گذارم برای شاید وقتی دیگر.....!!!!
اما در باره کشتار مرزبانان عزیزمان، قبل از اینکه به دنبال علت عدم همدردی و همدلی مردم بگردیم ، باید از مسؤلین جاهل و جنایتکار حکومت پرسید که این سربازان جوان و آرزومند را به اتکای کدامین آموزش صحیح سربازی و تخصص مرزبانی، و با کدام تجهیزات ِ کارآمد، به خطرناک ترین مرزهای ایران (پاکستان و افغانستان) می فرستید؟!
در شرایطی که حتی مداحان خرافه گستر و چاپلوس حکومتی در داخل کشور هم که احتمالاً خطری آنان را تهدید نمی کند، دارای بادیگارد و محافظ هستند چرا مرزبانان زحمتکش ما که غالباً از قشر محروم و کم درآمد کشور هستند، با تجهیزات فنی ِ مُدرن و نفرات لازم، پشتیبانی نمی شوند؟! شاید چون فرزندان سازندگان موشک های فوق مُدرن و ژن های خوب ِ مسؤلین در میان آنها نیستند و شاید هم چون دیگر زمان ِ بروجردی ها، هِمّت ها، جهان آرا ها و دیگر فرماندهانی که قبل از سربازان ِ تحت امر خود، به خط مقدم جبهه ها، می شتافتند، به سر آمده و حالا فرماندهان ایران هم مثل موشک هایشان فوق مُدرن شده اند و با سیستم «کنترل از راه دور» مرز ها و امنیت ِ جانی مرزبانان را رصد می کنند!!!
در کشوری که بوق و کرنای تکنولوژی هستهای، پهبادهای هوشمند و فوق مدرن، موشک های نقطه زن و صدها تسلیحات دیگرش گوش دنیا را کر کرده، چرا مسؤلین درمانده، عملاً، حکومت ِ عقب مانده و زورگوی طالبان را به رسمیت می شناسند اما نمی توانند آنان را به تأمین جان مرزبانان و رعایت حقوق مرزبانی و قوانین بین المللی در مورد حق همسایگی، ملزم نمایند ؟! چرا وقتی طالبان آب هیرمند را منحرف می کند و بلوچستان را تشنه می سازد، بجای مذاکرات مبتنی بر قوانین حقابه، رئیس جمهور ایران از همان جملات و شعارهای کلیشهای و ادبیات تهدید آمیز، که دیگر حتی مصرف داخلی هم ندارد چه رسد به اعتبار خارجی، استفاده می کند و حکومت تروریست طالبان را در اقدامات تروریستی اش جرّی تر می کند؟!
چرا بجای اجرای برنامه های عمرانی و تسلیحاتی ِ وسیع و غیرضرور در سوریه و لبنان و عراق، با بودجه های سنگین و «ایران ویران کن» ، اقدام فوری و مؤثر در جهت محرومیت زدایی از استان ِ بغایت محروم و بی پناه ِ سیستان و بلوچستان نمی کند تا اهالی آنجا از رفاه نسبی برخوردار شوند و به جای بی تفاوتی و یا همکاری های احتمالی و اجباری، با تروریست ها، خود، حراست از مرزها و مرزبانان را به عهده بگیرند؟! و هزاران چرای دیگر که پاسخ به آنها و اقدام در رفع معضلات، بسیار مهمتر و کارآمد تر از همدردی و همدلی ِ مردمیست که خود گرفتار هزاران مشکل و دردهای بی درمانشان هستند. آنهم در فضای مجازی که تجربه نشان داده که آنقدری که سر و صدا، شوآف و امکان ِ سوءاستفاده دارد، اثر واقعی و ملموس ندارد، که اگر داشت، آمار کشتارها و اعدام های بی رویه و ناعادلانه این قدر فزونی نمی گرفت! چرا که اعدام شدگان و خانواده هایشان، ظاهراً همدردی و همدلی طیف وسیعی از مردم را در داخل و خارج کشور، به دنبال داشتند!!!
و کلام آخر اینکه به راستی، شما فرماندهان فوق مدرن و ذوب در ولایت! تاکنون به ذهن تان خطور کرده که حداقل یک ماه در بلوچستان و مرزهای ناامن و هراسناک ِ آن زندگی کنید تا حال مرزبانان ِ بی پناه و از آن مهمتر، مردم تشنه و محروم از ابتدایی ترین امکانات رفاهی و امنیتی ِ آنجا را درک کنید؟!!! ?