«چگونه بر روی بت های مرده سنگی بیاندازم حال آنکه بت های زنده برروی زمین هستند ؟! « امام حسین، علیه السلام»
باز هم عاشورایی دیگر و باز هم بازار داغ مداحان و روضه خوانانی که در مظلومیت حسین و لعن و نفرین شمر و یزید، گلو پاره می کنند و مزدش را صد لا پهنا می گیرند! همان شمر و یزید ِ ١٣٨۵ سال قمری و ١٣۴۴ سال شمسی ِ پیش، که از روی جهل و نادانی و حُب ِ جاه و مقام، حادثه ی جانگدازی را رقم زدند و از این معبر، دکانی باز شد برای ارتزاق و سوءاستفاده ی ریاکارانی که نه حسین را شناختند و نه شمر را!
منبر رفتن و روضهخوانی را نه بلدم و نه علاقه ای به آن دارم اما بی میل نیستم که هر از گاهی پای منبر ِ «تاریخ» و «حقیقت» هایش بنشینم و در سوگ ِ ذبح ِ حقیقت در پای رذالت ، آنقدر خون بگریم و ضجه بزنم که عرش خدا را به لرزه درآورم!
در تمام این سالهای زیادی که از واقعه عاشورا می گذرد، ریاکاران ِ عافیت طلب، از مظلومیت حسین و شقاوت شمر گفتند تا جهل را در جامعه گسترش دهند و خود در سایه ی این جهالت، به شکمبارگی و عیاشی بیاسایند! بر روی بشکه های آب در خیابان ها و هیئت ها نوشتند «یا حسین مظلوم» تا هر تشنه لبی که جرعه ای آب می نوشد، به مظلومیت حسین شهادت دهد و ایضاً به دو دست بریده ی «عباس علمدار» ! که در راه رسیدن به آب، در کنار فرات بریده شد!
من اما در تمام این سالها به جای مظلومیت ِ حسین، به شجاعت و آزادگی اش فکر کردم و به جای شقاوت شمر، به شیفتگی اش برای رسیدن به قدرت و به حسادت ِ توأم با بلاهتش، نسبت به دیگران برای رسیدن به آرزوهای جاه طلبانه اش! من معتقدم اگر به جای این همه کلاس حسین شناسی، کلاس شمر شناسی و شناخت واقعی شمر، ترتیب می دادیم، حالا شاهد جماعت عظیمی نبودیم که خود از پا تا فرق سر، زیر یوغ و تحت ظلم و ستم ِ یزید های زمان هستند، اما ابلهانه بر مظلومیت حسین می گریند و در رثایش سینه می زنند!
بیایید چند لحظه پای منبر تاریخ بنشینیم و بدون سر و صدا و بوق و کرنای گوشخراش ِ طبل ها و سنج ها، لختی به روضه ی تاریخ، گوش فرا دهیم :
«شمر» آدم کمی نبود، او ٣۶ بار به حج رفت، که ١۶ بار ِ آن با پای پیاده رفته بود! او حافظ قرآن بود و صوت زیبایش، بسیار معروف بود! شمر نه زناکار بود و نه اهل شراب و قمار و عربده کشی ! او از جمله یاران پیامبر (ص) و جانباز امام علی (ع) بود. و در صف یاران علی آنقدر شمشیر زد که چند بار تا پای شهادت پیش رفت! پس چه شد که همین شمر، با قساوت کامل بر سینه ی پسر علی و نوه ی پبامبر نشست و با بی رحمی تمام دوازده ضربه از پشت بر گردن ابا عبدالله الحسین علیه السلام وارد کرد و بعد هم سرخون چکان حسین را در دست گرفت و از قتلگاه بیرون آمد ؟! به قول عبدالله نصرانی در فیلم «روز واقعه»، مسیح را مسیحیان نکشتند، پس چگونه است که مسلمانان امام خود را این گونه می کشند؟؟!!!
اصلی ترین عامل و دلیل این تغییر زاویه دید و پوست اندازی شمر، تکبر ِ او بود، شمر متکبر بود و همین تکبر سبب فسق او شد. «فسق» در نگاه عامه مردم، تصویری منفی دارد در حالی که «فسق» به معنای «بیرون آمدن چیزی از پوسته خودش» است مثل بیرون آمدن هسته خرما. و در طول تاریخ و زندگی انسانها، بارها اتفاق افتاده که افرادی دچار فسق شده اند و از پوسته و فطرت خود خارج شده اند و تراژدی های خانمان برانداز و ویرانگری را رقم زده اند.
اما حسین، او متکبر نبود فلذا دچار فسق هم نشد و در همان فطرت انسانی خود باقی ماند و به خاطر همین خصلت، در شب عاشورا، همراهان خود را جمع کرده و به آنها می گوید : « این قوم از خدا بی خبر، با من کار دارند و با شما بحثی ندارند، شما همین امشب می توانید به راحتی و آسودگی خیال، این صحرا را ترک کرده و به دیار خود بشتابید و من بیعت خود را از شما برداشتم.» که خب، پس از این سخنان حسین، عده ای در تاریکی ِ شب رفتند و عده ای هم تا صبح عاشورا ماندند که در کنار امام شان بجنگند.
حسین متکبر نبود که اگر بود، همه یارانش را در راه امیال خود به کشتن می داد و با فقط ٧٢ تن از آنان به جنگ لشکر هزاران نفری یزید و ابن زیاد، نمی رفت! حسین بخاطر بدعهدی و طمعکاری کوفیان، بزرگترین رکب تاریخی را خورد به طوری که نه راه رفت داشت و نه راه برگشت! اما حسین نگفت هر کسی را که من را و مرامم را قبول ندارد، با حبس و شکنجه مجازات کنید! حسین نگفت هر کسی این شرایط را قبول ندارد، جمع کند و از این دیار برود! حسین نگفت مملکت مال حزب الهی هاست و بقیه حق ندارند اظهار وجود و اظهار بیان و عقیده بکنند! حسین نگفت مردم صلاحیت و اهلیت انتخاب ندارند و فقط هر وقت که ما صلاح بدانیم، باید در صحنه حاضر باشند! اما شمر و یزید های زمانه ی ما همه این سخنان ظلم خیز و جفا کارانه را گفتند و مردم هنوز عاشورایی به پا نکردهاند!
سخنم را با همان کلام آغازین از امام حسین به پایان می برم به امید اینکه خداوند آنقدر به ما آگاهی و شعور عطا کند که بدانیم به گواهی تاریخ، زمین هیچگاه از شمر ها خالی نبوده و نخواهد بود و ما موظفیم هرچه فریاد داریم بر سر شمر و یزید های زمانه خودمان بزنیم و دست از سر شمر ِ فسیل شده ی سالیان دراز گذشته برداریم! و فراموش نکنیم که : آنان که رفتند، کاری حسینی کردند و آنان که ماندند باید کاری زینبی بکنند وگرنه یزیدی اند.
چگونه بر روی بت های مرده سنگی بیاندازم حال آنکه بت های زنده برروی زمین هستند ؟!!
اگر قرار باشه که نوحه ای گوش کنم، ترجیح می دم آهنگ «رئیس» با صدای آقای «کویتی پور» و رپ خوانی «دانیال مقدم» باشه! 🌹