* در آغوشش کشیدند، سرود عشق و امنیت در گوشش زمزمه کردند و فردا بر جنازه ی دو نیم شده اش، نماز خواندند!!! * و من مانده ام بین دو پرده از یک نمایش ِ تراژیک : رسم عاشق کُشی! یا رسم مهمان کُشی؟؟!!
جناب دادستان هشدار داده اند که در فضای مجازی، محتوای خلاف واقع، نشر اکاذیب و توهین منتشر نکنید چرا که امنیت روانی جامعه را بر هم می زند و بر اساس قانون، برخورد مقتضی صورت خواهد گرفت. و من می گویم چشم جناب دادستان! شما هشدار هم ندهید و تهدید هم چاشنی اش نکنید، ما خود، خوب می دانیم که شما فقط زورتان به ما مردم بی دست و پا و بی پناه می رسد و شاخ و شانه کشیدن هایتان هم برای ما مردم کوچه و خیابان است، نه برای از ما بهتران! . اما باز من مانده ام که امنیت روانی چیست و کجاست که من آن را نمی بینم؟! و دریغا که باز هم مانده ام که این فضای مجازی چه جور جانوریست که با وجودی که جناب دادستان خودش می داند که تمام سوراخ، سنبه هایش فیلتر شده اما باز هم از آن می هراسد و ما را تهدید به برخورد قانونی می کند و چرا یک لحظه از خودش نمی پرسد که این مردم زبان بسته، در فضای واقعی که حق اظهار عقیده و اعتراض ندارند و دلشان به این خوش است که در فضای مجازی کمی دریچه ی سوپاپ ذهنشان را باز کنند تا از انفجار درونشان جلوگیری شود، پس چرا ما همین آزادی کوچک و ناچیز را هم از آنان دریغ کنیم؟!
ای کاش جناب دادستان قبل از اقدام به تهدید کاربران فضای مجازی، از خود می پرسید آیا بیماری، بیکاری، اعتیاد، فحشا، گرسنگی، فقر، کشتار ها و اعدام های ناعادلانه و هزاران درد ِ بی درمان دیگر امنیت روانی جامعه را بر هم می زند یا اظهار نظر فلان فعال سیاسی، حتی اگر خلاف واقع باشد؟!
و کلام آخر اینکه وقتی صحبت از مهمان کشی و خونخواهی می شود نمی توانم از تداعی ِ ترور دکتر عبدالرحمان قاسملو فرمانده حزب دموکرات کردستان و همراهانش در ذهن ِ تاریخ گرایم ، جلوگیری کنم آخر مگر نه این است که آنان نیز به دعوت جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره با هیأت ایرانی در باره حقوق کُرد ها به آن رستوران آمده بودند؟! نمی توانم قتل فجیع و ناجوانمردانه دکتر شاپور بختیار را که مهمان کشور فرانسه بود، در منزل شخصی اش و با کثیف ترین دسیسه و در قالب دوستان و مهمان، فراموش کنم، آخر مگر نه این بود که به محض رسیدن به مقام نخست وزیری و در بدترین شرایط سیاسی و اجتماعی ایران، بلافاصله شاه را یعنی شخص اول مملکت را وادار به ترک ایران کرد تا هم امتیازی به قیام مردم هدیه کند و هم از کشتار و ناآرامی ِ بیشتر جلوگیری کند و سپس با انحلال سازمان عریض و طویل و خوفناک ِ ساواک، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات، واگذاری اموال بنیاد پهلوی به دولت، باز کردن فرودگاه برای ورود آقای خمینی به وطن و دهها طرح و برنامه ی آینده ساز دیگر، سعی در ایجاد آرامش و امنیت روانی ِ جامعه ایران کرد؟! اما شما کسانی را که بخاطر مصلحت جامعه، رهبر کهنسال ایران را نه به ترک وطن، بلکه به کناره گیری مسالمتآمیز، توصیه می کنند، زندانی و شکنجه می کنید! و بسیاری از مهمان کشی ها و عاشق کشی های دیگر که ذکر مصیبت آنان ممکن است به فتوای شما، اظهارات ِ خلاف واقع و تشویش اذهان عمومی تعبیر شود!!!