اصل درگیری عاطفی کنترل شده در مددکاری اجتماعی: در قلب مددکاری اجتماعی، بین فاصله حرفه ای و ارتباط عاطفی با مراجع، رقصی ظریف نهفته است. این رقص با اصل درگیریِ عاطفیِ کنترل شده مدیریت می شود، مفهومی که نیاز به درک دقیقی از احساسات انسانی و تواناییِ هدایت آنها با همدلی و مرزهای حرفه ای دارد.
راه رفتن روی طناب: اصل درگیری عاطفی کنترل شده در مددکاری اجتماعی
در قلب مددکاری اجتماعی، بین فاصله حرفه ای و ارتباط عاطفی با مراجع، رقصی ظریف نهفته است. این رقص با اصل درگیریِ عاطفیِ کنترل شده مدیریت می شود، مفهومی که نیاز به درک دقیقی از احساسات انسانی و تواناییِ هدایت آنها با همدلی و مرزهای حرفه ای دارد.
در اصل، درگیری عاطفیِ کنترل شده به معنای حفظ یک موضع حرفه ای و در عین حال پذیرفتن و پاسخ دادن به احساسات گروه هدف، به گونه ای است که مفید و توانمند باشد.
این موضوع در مورد ایجاد فضای امن برای مراجعان جهت بیان آسیب پذیری های خود می باشد، البته در صورتیکه این اطمینان حاصل شود که واکنش عاطفی خود مددکار اجتماعی در روند درمانی را تحت الشعاع قرار نمی دهد یا مانع از آن نمی شود.
اعتماد و ارتباط: مراجعینی که احساس میکنند واقعاً شنیده شده و درک میشوند، احتمال بیشتری دارد که در روند درمانی صحبت کنند و درگیر شوند. درگیری عاطفیِ کنترل شده، اعتماد و ارتباط را تقویت می کند و بسترهای لازم جهت مداخلاتِ موفق ایجاد می کند.
عینیت و وضوح: فاصله عاطفی به مددکاران اجتماعی اجازه می دهد تا عینیت را حفظ کنند و قضاوت بالینی درستی داشته باشند. وقتی احساسات بالا می رود، خطر قضاوتِ مبهم یا رفتار غیرحرفه ای افزایش می یابد.
توانمندسازی گروه هدف: مددکاران اجتماعی با درگیر نشدن در احساسات مراجعین، آنها را قادر میسازند تا احساسات خود را مدیریت و مکانیسمهای مقابله ای را توسعه دهند. ضمن اینکه تمرکز بر رشد و استقلال مراجعین باقی می ماند.
مرزهای حرفه ای: حفظ مرزهای مناسب هم از مددجو و هم از مددکار اجتماعی محافظت می کند. درگیری عاطفی بیش از حد می تواند منجر به فرسودگی شغلی، نقض اخلاقی و حتی آسیب به هر یک از طرفین شود.
همدلی، نه تطابقِ عاطفی: مددکاران اجتماعی باید بتوانند با عواطفِ مراجعان همدردی کنند بدون اینکه خودشان آنها را احساس کنند! این موضوع شامل گوش دادنِ فعال، انعکاس احساسات، و اعتبار بخشیدن به تجربه مراجع، بدون گرفتار شدن در شدتِ احساساتِ هیجانی است.
خودآگاهی و تنظیم عاطفی: درک محرک های خود و دانستن اینکه چگونه احساسات خود را مدیریت کنید بسیار مهم است. تکنیکهایی مانند تمرکز حواس، تمرینهای تمدد اعصاب و نظارت میتوانند به مددکاران اجتماعی در حفظ تعادل عاطفی کمک کنند.
جدایی حرفه ای و مراقبت از خود: تعیین مرزهای واضح و ایجاد یک رفتار حرفه ای به حفظ فاصله سالم کمک می کند. این شامل اجتناب از خودافشایی، پرهیز از ارائه مشاوره ناخواسته، یا درگیر شدن در روابط شخصی با مراجعین است.
تمرکز بر دستور کار مراجع: جلسات باید همیشه مراجع محور باشد و بر نیازها و اهداف ایشان متمرکز باشد. مددکاران اجتماعی باید در برابر وسوسه طرح مسائل یا برنامه های شخصی خود بر روی مراجع مقاومت کنند!
نظارت و پشتیبانی: بحث در خصوص موارد چالش برانگیز و پیمایشِ معضلات اخلاقی با سرپرستان می تواند زمینه های مشاوره و پشتیبانیِ ارزشمندی را ایجاد نماید. جستجوی کمک در صورت نیاز، نشانه قدرت است و پیشرفت حرفه ایِ مستمر را تضمین می کند.