یک بی خبری دلچسب! بی خبری از همه چیز که بعد از یک خواب ظهر اتفاق میوفته!
تسلیم
صدای نی نواز تو در سکوت چه بی نواست!
چه بی خبر و آهسته در دلم وارد شدی! گفتم دلم! این دل هم مال توست! اصلا از ریزترین اشکم تا تمام وجود،احساس و تنم همش مال توست... من نه منم... من و تمام زندگی هایم یک ثانیه از میلیاردها سال، بودن تو نمی شود. چه فکرهایی که دربارهی تو داشتم و همش اشتباه بود، چه خواسته های ناچیزی که در حد عظمت تو نبود!
من را تا اینجای مسیر ببخش، میدانم که تو قبل از همه چیز من را بخشیده بودی ولی دوست دارم مثل یک کودک شیرین زبان و دلبر نزد مادرش از تو کودکانه خواهش کنم که من را ببخشی.

مطلبی دیگر از این نویسنده
چشمهایش
مطلبی دیگر در همین موضوع
تردید
بر اساس علایق شما
خیلی مراقب خودتون باشین...خیلی