به این پرسش پاسخ دهید تا فورا به رهبری موفق تر تبدیل شوید
یک سوال وجود دارد که اغلب مردم آن را دوست ندارند یا حتی از آن متنفر هستند. این احساس دلیلی دارد اما احتمالاً آنچه شما فکر میکنید، نیست. سوال این است:
[بزرگترین ضعف شما چیست؟]
برخلاف این حقیقت که پاسخ دادن به این پرسش یک تجربه یادگیری بسیار ارزشمند و منحصر بفردی را برای شما فراهم میکند، اما افراد نسبتا کمی هستند که به این پرسش بهطور مؤثر پاسخ میدهد.
ممکن است این پرسش را در موقعیتی مثل یک مصاحبه استخدامی تصور کنید، که در این شرایط بسیاری از مصاحبه شوندگان آن را بدترین سوال می دانند. علت چیست؟ بسیاری تصور میکنند که این بخشی از بازی بینتیجه موش و گربه در مصاحبهها است که برخی از مصاحبهکنندگان آغاز میکنند و در عمل نیز اطلاعات موثق و قابل قبولی هم از داوطلب استخدام به دست نمیآورند.
اما درواقع این حرف اصلاً درست نیست.
دلیل واقعی که بسیاری از طرح این پرسش و پاسخ دادن به آن متنفر هستند این است که آنها تاکنون هیچ زمانی را به تجزیه وتحلیل خودشان اختصاص نداده و راههای عملی برای ارتقاء و بهبود خود پیدا نکردهاند. هر کس ضعفهایی دارد، اما تا زمانی که این ضعفها را پیدا نکرده و نشناسیم، قادر به بهبود وضعیت خودمان نیستیم.
برای اینکه بتوانیم صادقانه به بزرگترین ضعف خودمان اعتراف کنیم، نیاز به مهارت های خودآگاهی دارید. خودآگاهی شامل توانایی خودکاوی، خود اندیشی و بازنگری در عملکرد خود می باشد؛ باید بتوانیم تفکر انتقادی را در خود ایجاد کنیم. این کار نیازمند بینش، بصیرت، درونبینی و شهامت است و فرقی هم نمیکند که در حال حاضر شما یک کارجو هستید که در جلسه محاسبه استخدام شرکت رؤیایی خودتان قرارگرفتهاید، یا شاید هم کارآفرینی هستید که در حال اداره و مدیریت کسبوکار خودش است؛ خودآگاهی در زندگی تان بسیار اثرگذار است.
چگونه میتوانیم به شیوه ای مطلوب و مؤثر به این سوال پاسخ دهیم؟
هیچ پاسخ خلاصه و آمادهای برای این پرسش وجود ندارد؛ کلید اصلی در اندیشیدن و تعمق در پاسخ دادن به این پرسش است.
از خودتان بپرسید:
- مشکلات اصلی من در گذشته چه بوده است و چه درسهایی از آنها آموختهام؟
- چطور موجب بهتر شدن و رشد و ارتقاء خودم شدهام؟
- چطور میتوانم بر این ضعف خودم فائق بیایم؟
دیده شده است که کمک خواستن از دیگران برای ارائه بازخورد صادقانه به شما نیز در مواردی مؤثر واقعشده است؛ البته باید توجه کرد که انجام هریک این موارد نیازمند صرف زمان و تعمق و بررسی است.
در این رابطه مثالی از خودم برای شما میآورم. چندی پیش به این نتیجه رسیدم که یکی از بزرگترین نقاط ضعف من علاقه بیشازحد من به آشتی دادن و حافظ صلح بودن است. من سعی میکنم که همیشه بیش از حد مهربان و خوب باشم. این در واقع یک ضعف بزرگ برای فردی در جایگاه رهبر یک تیم به حساب میآید، خصوصاً رهبری که باید اغلب به دیگران چیزی را گوشزد کند که نیاز به شنیدن آن دارند نه تنها چیزی که خواستار شنیدن آن هستند. این خصوصیت از جنبههای دیگری هم به من ضربه زده است – از اتاق مذاکره گرفته تا الگوی پذیرفتن مسئولیت های بیش از حد.
اما از زمان پیبردن و شناسایی این مکانیزم در درون خودم، تغییراتی را در رفتارم ایجاد کردهام. بهعنوانمثال، اغلب پیش از ارائه هرگونه انتقاد سازنده بهطور کامل تمرین کرده و خودم را آماده میکنم. گاهی اوقات حتی ارائه خودم را با صدای بلند تمرین میکنم تا بتوانم بهراحتی و با صدای بلند صحبت کنم (این کاری است که پیش از وارد شدن به یک مذاکره مهم هم انجام میدهم).
البته با وجود اینکه هنوز از کمک کردن به دیگران لذت میبرم و خودم را از این لذت محروم نکردهام، اما یاد گرفتهام که در موارد ضروری نیز به راحتی " نه" بگویم.
این کار به خودآگاهی و بازخوردهای بسیار زیادی از سمت دیگران نیاز داشت تا انگیزه رشد و بهبود پیدا کنم و البته خودم هم تمایل بسیار زیادی به مبارزه در این راه داشتم، اما دستاوردهای بدست آمده ارزش این زحمتها و سختیها را داشت.
جمعبندی و نتیجهگیری
به یاد داشته باشید که تنها شخصی که از شناسایی بزرگترین ضعف شما میتواند بیشترین دستاورد را بدست آورد فقط و فقط خودتان هستید.
حتی اگر به این پرسش برای هیچکس پاسخ ندهید، حتماً و حتماً برای بهبود و کمک به خودتان به آن پاسخ دهید.
خوب، حالا بزرگترین نقطهضعف شما چیست؟