به نام خداي مهربان
امروز ميخوام درباره سوگيري شناختي براتون بنويسم.
قبل از ورود به موضوع ابتدا براتون توضيح بدم كه چرا ما بايستي درباره اين موضوع آگاهي داشته باشيم و دونستن اين موضوع چه فايده هايي براي ما داره.
زندگي هر فردي درانتخابها و تصميمهاش خلاصه شده. كه اين انتخابها و تصميمها در جنبه هاي مختلف ارتباطي، سلامتي، معنوي و كسب و كار هستند و هر كدوم از اين جنبه ها خودش زير شاخه هاي زيادي داره كه انشاالله در مطالب بعدي خدمتتون توضيح ميدم.
پس انتخابها و تصميم هاي امروز ما چه ساده ، چه پيچيده، پله بعدي انتخاب و تصميمات فردايه ما ميشه. حالا عوامل خيلي زيادي بر روي تصميمها و انتخابهاي ما تاثير ميزارن. اين عوامل به دو دسته عوامل بيروني و دروني تقسيم ميشن. ما در اينجا به عوامل بيروني كاري نداريم. عوامل دروني هم زيادن ولي يكي از عوامل بسيار مهم و تاثير گذار همين سوگيريهاي شناختي هستن و به نظرم اگر سر همين يك رشته رو بگيريم و بتونيم درستش كنيم يك اثر پروانه اي خيلي عظيمي روي تمام ابعاد زندگيمون ميزاره و ميتونيم بر اساس فهم اين سوگيريها نقاط قابل بهبود خودمون رو شناسايي كنيم و يك برنامه توسعه اي فوق العاده براي خودمون طراحي كنيم.
سوگیریهای شناختی خطاهایی هستند ذهنی که به صورتی نظاممند به گرایش، نگرش، وهم یا باوری غلط منجر میشوند و در تصمیمگیری، استدلال، ارزیابی، یادآوری، ادراک و شناخت افراد تاثیر میزارن. اين تعريف از سوگيري شناختي نشون ميده كه سوگيري در تمامي بخشهاي مغز (دروني، مياني و بيروني) كه هر كدام از آنها مسئوول انجام يكسري از كاركردهاي ما در زندگي روزانه هستند وجود داره و شدت آن كم و زياده. بر اساس اين اختلالها و شدت بروز آنها به صورت خيلي نامحسوس، به طوريكه خود فرد هم متوجه اون نشه، در تصميم گيري و ديگر موضوعات شناختي افراد تاثير ميزاره. البته اين رو هم بگم كه ما يك تمايل باطني به سمت سوگيريها داريم كه اين هم برميگرده به سيستم فكري 1 ما كه انشاالله در مطالب بعدي خدمتتون ميگم.
در متن بعدي توضيحات بيشتري درباره سوگيريهاي شناختي ارائه ميدم.