تا بود شهر ما شهر بارانهای نقرهای بوده و هست.چه دونفره هایی که میشد باشد اما نیست.
بارش سوزنی شکل را ازپشت پنجره نظاره گر میشوم.باشد آنانی که با نفسی تنگ برتخت بیمارستان
آرمیدهاند .بزودی لباس عافیت بپوشند . و ما ، همه ی ملت ایران جشن نابودی کرونایی بگیریم.اگر من ، اگر تو ، اگر ما باهم متحد بشویم این منحوس کوچولو را از دیارمان منهدم میکنیم.خدایا به ما صبر دربرابر حصر و
مشکلات ناشی از حصر را عنایت بفرما.خدایا به آنانی که دانسته عرصه را برملت تنگ میکنند نابودشان کن.
هموطن نگذار فرزندان بیشتری یتیم بشوند. هر ریشه ای که از زمین جدا میشود تعداد زیادی برگ سبز و خرم پژمرده و نابود میشوند.بخاطر بچه های این سرزمین جلوی کشتار کرونا به ایستیم با درخانه ماندن .