خیلی برام جالبه که از بس اطرافیان تعارف کردن، وقتی یکی میگه نه، فکر میکنم یا تعارف هست و یا مشکل از نحوه ارائه من بوده و باید پافشاری کنم.
اصلا نمیدونم چه زمانی باید سعی کرد به جواب بعله رسید و چه زمان هایی باید به نع بسنده کرد.
یه وقتایی با خودم میگم شاید باید بیشتر پافشاری میکردم و بعضی اوقات با خودم میگم که نکنه از سر خودخواهی هست و دارم طرف مقابل رو اذیت میکنم؟
آره یه وقتایی حس میکنم دارم طرف مقابل رو اذیت میکنم تا به خواسته خودم برسم و میترسم وقتی به خواسته ام رسیدم عملا به یه بن بست رسیده باشم.
مثالش میتونه پافشاری برای شروع یک همکاری تجاری و یا عضویت در یک تیم و یا درخواست مشاوره باشه. در این حالت شاید دیگه اون همکاری یا مشاوره، طعم و بوی اصلی رو نداشته باشه و عملا بوی شکست رو بده و حتی حال دل خودمم بد بشه.
الان سر یک دوراهی هستم برای اینکه پافشاری کنم یا نکنم؟ زور بگم؟ خواهش کنم یا باید بی خیال بشم؟
دلا خو کن به بی خیالی / که بی خیالی عالمی دارد