از روزی که نوشتن این یادداشت را شروع کردم مدت زیادی میگذرد. داستان این بود که ظلمها و توقعهای زیادی را در اجتماع از پسرها میدیدم. خودم هم استثناء نبودم. سالهای بسیاری است که دغدغه این موضوع را دارم. بر آن شدم تا افکارم را بنویسم. چون مطمئن بودم اگر هیچ تأثیری روی هیچ مردی نگذارد، حداقلش این است که از فردای انتشار این محتوا، بیشتر مراقب خودم و آرامش خانمهای اطرافم هستم. هرچند امیدم این است که دستبهدست به مردان سرزمینم برسانید و تصمیمی جدی بگیریم.
خلاصه؛ جملههایم در پیشنویس معلّق و سرگردان بودند تا خیلی اتفاقی با فردی آشنا شدم به نام گرچن کارلسون که در مورد آزارجنسی زنان در محیط کار مینویسد و سخنرانی میکند. چیزهایی که از زنان در این مورد شنیده است عجیب و تکاندهنده بود!
و عجیبتر، آن آمارهایی است که در سخنرانی تد از او دیدم. یک سوم خانمها مورد آزارجنسی قرار گرفتهاند که بیش از 70درصد آنها هرگز گزارش نشدهاند. چون وقتی خانمها در این مورد حرف زدند اول از همه آبروی خودشان رفته، کارشان را از دست دادهاند، لقب دروغگو و دردسرساز و حساس به آنها داده شده است. و از همه مهمتر این که برای همیشه مسیر حرفهایشان را از دست دادهاند و خانهنشین شدهاند. هیچکس نمیداند چرا. خانم کارلسون در نهایت پیشنهادی میدهد که نکته اصلی نوشته من هم همین بود: ناظرین خاموش؛ مردانی که هم قدرتمندند هم متحدند.
منظور ما از آزار جنسی ، ارتباط جنسی(Sex) نیست. بلکه مفهومی کاملاً متفاوت دارد. منظور ما مجموعه رفتارهایی است که مرد انجام میدهد تا خواسته یا ناخواسته قدرت زن را سلب کند. تا حق داشتن آرامش را از او بگیرد و در عوض کیفش را بکند.
مثال1. پسرهای دانشگاه در لابی یا حیاط دانشگاه مینشینند و هر دختری که رد میشود را دقیقاً مانند یک اتومبیل بررسی میکنند. تمام پستیها و بلندیها، مدل موها، رنگ پوشاک، میزان استفاده از لوازم آرایشی، افرادی که با او در ارتباطند و...
مثال2. پسر به خواستگاری رفته جواب نه میشنود و این قدرت را به دختر نمیدهد که او هم مثل تو حق انتخاب دارد. به هر دلیلی دلش نمیخواهد. چرا هر دختری به خواسته هر پسری باید بله بگوید؟ چرا پسر باید آن قدر منت بکشد و آن قدر اصرار کند تا دختر به زور راضی شود؟ عقل و حق انتخاب چه میشود؟
مثال3. زن برای زندگی باید سعی کند حق مسکن و حق تحصیل و حق اشتغال بگیرد. چرا این حقها به وجود آمده و زن به صورت عادی از این حقوق برخوردار نیست؟ در طول تاریخ همواره مرد بر زن سیطره داشته است. گاه به سبب برتری جسمی و گاه با نیروی قانون که آن را نیز همواره مردانِ در مصدر قدرت تصویب کردند
مثال4. در محل کار یا دورهمیهای مختلط در مورد زیبایی زن دیگری صحبت میکنیم، جوک مورد دار تعریف میکنیم، در مورد فلان صحنه فلان فیلم میگوییم. حتی باهم فیلم میبینیم. تصاویر مستهجن در بک گراند لپتاپ یا تلفن همراهمان داریم. چتهایمان با دخترهای دیگر را نشان دختری دیگر میدهیم و...
مثال5. ندیده و نشناخته و هر ساعتی، بدون اجازه دایرکت و پی وی تشریف میبریم.
مثال6. در خیال و فکرمان با او زندگی میکنیم و حتی بیشتر!!
مثال7. سوار ماشینمان میشود، عقب هم مینشیند. باز از آینه نگاه میکنیم.
مثال8. در خیابان راه میرود میبیند دختری تنهاست. رد میشود بدنی میزند و میرود؛
انقدر در خیابان میایستد تا یک تاکسی بیاید که عقبش یک خانم باشد و برود کنار او بنشیند؛
در مترو و آسانسور و شلوغیهای اینچنینی خودش را میچسباند
مثال9. عکسهای فرد مورد نظر را در پیجش بارها میبیند زوم میکند اسکرین شات میکند. یا بعضاً دیده شده یواشکی عکاسی میکنند و حتی عکسهای پروفایل شخصی دختری را سیو میکنند. به طوری که امروزه اکثر خانمها از گذاشتن عکس خود در شبکههای اجتماعی احساس ناامنی میکنند و محرومند. علیرغم اینکه دوست دارند بگذارند
مثال10. در ویرگول و اینستاگرام و توییتر بدون این که شناختی از آن فرد داشته باشد، با اسم کوچک به ضمیمه گل و جان کامنت میگذارد. ممکن است اسم پروفایل فردی «مریم» باشد. یعنی او مشکلی ندارد با اسم کوچک صدایش کنند. اما فرد دیگری نام پروفایلش « مریم کاظمی» است. آن آقا با چه اجازهای و با چه شناختی کامنت میگذارد : «سلام به مریم خانم گل؟»؛ «مریم جان درست میگویی...»
مثال۱۱: پسر است. اکانت فیک درست میکند حتی مورد داشتیم با عکس و نام دخترانه! برای اینکه بتواند با دختران چت کند. آخر این چه بیماریای است. تو اگر خودت باشی و حرف حساب داشته باشی هیچ دختری نیست که جوابت را ندهد. مجبور به این کار مسخره نیستی. خودت باش!
اگر خانمی به شما اجازه داد که با او در مورد این مسائل حرف بزنید، اجازه داد او را بصورت فیزیکی تحلیل و بررسی کنید یا از آینه اتومبیل نگاهش کنید ، کنارش بنشینید یا حتی تماس بدنی داشته باشید، او را آزار جنسی ندادهاید. اما حتی فکر کردن به خانمی که راضی نیست شما به او فکر کنید از نظر من نوعی آزار است. چون ما مردها به خودمان این قدرت را دادهایم که حق داریم این کار را بکنیم. دختری حق ندارد به پدرش بگوید من از پسری خوشم آمده اما پسرها حق دارند به مادرشان بگویند من دختری را دوست دارم.
این آمار مربوط به ایران نیست و یک آمار جهانی است. اما توجه به آن خیلی مهم است. ببینید چقدر متجاوز محکو نشده در این دنیا در حال زندگی است. عامل این ولنگاری فقط مردان نیستند. در داستانهای روایت شده از کیوان امام (یکی از متجاوزان لو رفته) نشان داده شده که خانمها پس از اصرارهای او نهایتاً قبول میکنند و زیربار میروند. ریسک میکنند. مثلا به خانه شخصی او میروند که یک هفته است با او آشنا شدهاند. دعوت به نوشیدن مشروب را قبول میکنند و چیزهایی که به صورت عرفی در اجتماع ما پذیرفته نیست! بنابراین مقصر فقط یک جنسیت نیست. دو طرف مقصرند. حالا راه حل چیست؟
راه حل: ناظرین خاموش باشیم
پیشنهاد من این است که هم خودمان بیشتر مواظب باشیم هم بدون هیچگونه چشمداشتی(!) از دختران و زنان سرزمینمان حفاظت کنیم. به جای این که جلوی کار کردن همسرت را بگیری، به او آزادی بده و مراقبش باش. همراهش باش. کمک کن جایی کار کند که ناظرین خاموش وجود داشته باشند. با خواهرت با دخترت با خواهرزاده و برادرزادهات طوری رفتار کن که اگر پسری را دوست داشت به تو بگوید. این حق را به او بده. اما مراقبش باش. به مردان دیگر هم توصیه کن اینطور باشند.
خانمی روی مبل نشسته . همکارش که یک پسر جوان است از روی صمیمیت تیمی و نه هیچ چیز دیگر، روی دسته همان مبل مینشیند. میتوانیم به بهانهای از او بخواهیم تا از روی دسته مبل بلند شود. واقعیت این است که نه آن پسر قصد سو استفاده جنسی داشته نه آن دختر احساس تجاوز کرده است! پسر از روی راحتی و صمیمیت نزدیک میشود (البته ته دلش لذت هم میبرد) و دختر از روی فطرت احساس ناامنی میکند. مگر این که آن پسر، جزو افراد مجوزدار برای او باشد.
شاید احساس ناامنی را ما مردها خوب درک نکنیم. اما خانمها با این احساس زندگی میکنند. ساعتها در این مورد با همسرم صحبت کردهایم و بعضاً حرف دختران دیگر را شنیدهام. آنها حتی میفهمند که چه کسی نگاهش اصطلاحاً هیز است و چه کسی نگاهش پاک!
جایی در مورد زبان بدن میخواندم که برای خانمها فاصله کمتر از 70-80 سانتیمتر غیررسمی و دوستانه است و اگر مرد غریبهای از این حریم عبور کند، آنها ناخودآگاه احساس ناامنی خواهند کرد. همچنین اگر کنار او بیایید یا کنار او راه بروید، ممکن است برایش ناخوشایند بوده و به شما اعتماد نکند. بهتر است همواره روبروی او بایستید و بنشینید آن هم با کمی زاویه. همچنین هنگام صحبت با وی ، چشمانتان روی بدن او حرکت نکند. چون حتی اگر این حرکت چشم بدون منظور باشد، احساس بدی را در بانوان به وجود میآورد. هنگام صحبت کردن و شنیدن حرفهای او صرفاً مثلث دوچشم و نوک بینی را مشاهده کنید . سر به زیر بودن هم بستگی به فرهنگ طرفین دارد. چیزی که من دارم مینویسم، برای همه مردها و همه زنها با هر دین و مذهبی است.
از نگاه دین، زن «نفس» مرد است و آن دو در واقع یک موجود هستند. چرا که در استمرار نسل بشر و در تکوین و ماندگاری جامعه با هم همکاری و اشتراک دارند. دلیل بوجود آمدن حجاب و چادر ، حضور اجتماعی زن است. وگرنه در خانهاش که میتواند بیلباس هم راه برود! البته ما آقایان هم باید به این حجاب کمک کنیم. در محیطهای اجتماعی و مخصوصا خانوادگی بسیار پیش میآید که قسمتی از مو یا بدن بانویی پدیدار میشود لباس، روسری، شال یا چادری نازک به تن دارد. لحظه ای میخواهد چادر یا روسریاش را باز و مرتب کند. شما که میدانید او فرد معتقدی است. با پوشاندن چشمانتان، به حجاب او کمک کنید. حتی اگر خودتان معتقد نیستید.
یادتان نرود :
ما ناظران خاموشیم و همه هوای هم را داریم. همانطور که خانواده با یک زن و یک مرد رشد میکند، جامعه هم در کنار زنان رشد خواهد کرد. روشنفکرانی نباشیم که از حقوق زنان و برابری جنسیتی صحبت میکنند آنوقت در خیابان برای شکار طعمهشان دور دور میکنند!
خودم در حین نوشتن این یادداشت، به اشتباهات زیادی از خودم پی بردم که ممکن است باعث ایجاد حس بد برای بانویی شده باشد. شاید شما هم حسی مانند من داشتید . این بدیهی است که همه ما مردها فریب هوسهایمان را میخوریم اما تلاش میکنیم که آن را کنترل کنیم. اگر هم این حس را نداشتید و از حرفهای من ناراحت شدهاید، منتظر نقد و نظرات شما هستم.