چند سالی است از خیابان شیخ مرتضی انصاری عبور میکنم. اما اینبار هیجان زده، ساعتها ایستادم. از حوالی اذان مغرب تا طلوع آفتاب روز بعد. نه در خیابان. بلکه در کتابی به نام نخل و نارنج. البته شیخ از ایستادن و عادت کردن گریز داشت و اهل سیر بود. در جوانی سیر انفس میکرد و در میانسالی سیرآفاق.
کسی که قله را ببیند، رنج صعود به آن را می پذیرد و بلکه در صعود رنجی نمیبیند و عجیب است که مردمان رنج ایستادن و ماندن را درک نمیکنند. ایستادن و ماندن هراسانگیز است
نویسنده (وحید یامینپور) را میشناسیم و با این اثر مطمئنتر شدیم که او نیز اهل ایستادن نیست. گویا از همین روست که بارها خواننده را از ماندن بر حذر میدارد. این گونه برای رفتن هم سبکبار تری...
در بدویات کتاب، با استعارهای لطیف در این رابطه روبرو هستیم:
بار بستن برای رفتن، مثل کشیدن کمان است ؛ هرچه کمان بیشتر کشیده شود، تیررها شده از چلّه به مقصد دورتری پرواز میکند
نخل و نارنج به ظاهر آونگی بین داستان و مستندنگاری است و گویی پیرمرد دویست و اندی ساله دزفولی از آن روزها برایت میگوید. خلاصه و مستند و داستانی که چیزهایی هم طبق نظر خودش اضافه میکند تا درسهای اخلاقی به تو جوان بدهد. اما چشممان گاه مورد نوازش واژهآراییهایی قرار میگیرد که دیگر آن پیرمرد قصهگو را حس نمیکنیم و به معنای واقعی کتاب میخوانیم. کتابی به ظاهر داستانی و درباطن اخلاقی.
هر کتاب یک سفر است. با نخل و نارنج خواننده به دزفول ،کربلا ، نجف، بروجرد ، اصفهان، کاشان و مشهد سفر کرده و علمای اعظم شیعه را ملاقات میکند. اگر کیمیاگر پائولو کوئلیو را خوانده باشید، حتماً در سفر شیخ مرتضی و برادرش منصور یاد آن کتاب خواهید افتاد اما این بار مفاهیم مستند و نزدیک به اعتقادات فقه شیعه به شما انتقال داده میشود. کیمیای واقعی را مییابید. اوج داستان،جایی که روحت هنگام خوانش پر و بال میگیرد خواندن همان گفتگوهاست:
+ اخوی! شریعت چه میکند؟
- شریعت مبدأ است نه مقصد. نشانی است تا راه گم نشود.
+ این یعنی باید منتظر بمانیم تا خداوند ما را به نور علم نورانی کند؟
- وقتی به نیت قرب الی الله اولین قدم را برداشتی، خداوند برای تو نوری قرار میدهد که جلوی قدم بعدیات را روشن خواهد کرد
نگاه عمیقی که به گریه و غم می شود؛ لحظاتی که حزن و اشتیاق هر دو با هم به سراغ شیخ میآمد، از قسمتهای اخلاقی برجسته و فاخر کتاب نخل و نارنج است و نشان از هوشمندی نویسنده دارد.
گذر سریع نویسنده (که در زمینههای تاریخی مطالعات زیادی داشته) از وقایع تاریخی مهم مثل حمله عثمانیها به عتبات، اشرافیگری خلفای قاجاری، تعهدنامههای ننگین گلستان و ترکمنچای، شیوع بیماری طاعون و وبا و... گویای وجود دغدغهی مهمتری از او برای نوشتن این کتاب است : رابطه دیانت و سیاست، لازمه حضور علما در عرصه حکومت و ولایت فقیه در عصر غیبت
شیخ مرتضی انصاری فردی است که دو سده است علمای شیعه نتواستهاند کتابی بهتر از دو کتاب او (رسائل و مکاسب) به رشته تحریر درآورند و به ناچار این دو رود همیشه جاری در حوزههای علمیه رهروان طریق شریعت را سیراب کرده است.