سید محمد حسینی
سید محمد حسینی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

چرا در مرتا کار با تفریح فرقی ندارد؟

به راستی چرا در جوامع توسعه یافته «کار» به عنوان شرّی واجب و امری مصدع تلقی می‌شود و در مقابل آن ، فراغت و تفریح و تفنن ارزشی مظلق پیدا کرده است؟ آرمانی که فراراه توسعه به شیوه‌ی غربی گرفته ، نوعی زندگی است که اوقات آن تماماً به فراغت و تفنن می‌گذرد و فراغت یکی از ارزش‌های مطلقی است که به مثابه میزانی برای توسعه‌یافتگی اعتبار می‌شود و در مقابل آن کار ضد ارزش است. گریز از کار زاییده‌ی تنبلی و تن‌‌آسایی است و این خصوصیت از گرایش‌های حیوانی است که در وجود بشر قرار دارد. با غلبه‌ی روح حیوانی بر وجود بشر قرار دارد. با غلبه‌ی روح حیوانی بر وجود انسانی، تنبلی و تن‌آسایی‌ به صورت یکی از صفات ذاتی بشر جلوه می‌کند

نوشته فوق به قلم شهید سید مرتضی آوینی است در که در کتاب توسعه و مبانی غرب چاپ شده است. او معتقد است یک بعد از وجوه اومانیسم که زمینه‌ی شکل‌گیری تمدن سازی را فراهم می‌کند، مصرف زدگی است. در نویسه‌ی قبلی اشاره کردم که در تفکر توسعه‌ای انسان مجبور است کار کند و پول دربیاورد که زندگی کند. پول در بیاورد که درس بخواند که برود سر کار که پول دربیاورد!!

تصویری از دفتر مرتا
تصویری از دفتر مرتا

برای غربی‌ها زندگی فقط در تعطیلات وجود دارد. برای هم آرزو می‌کنند که تعطیلات خوبی داشته باشند و هواشناسی مهم‌ترین قسمت خبرهایی است که می‌بینند. آن‌ها یک هفته جان می‌کنند تا برای تفریح شنبه و یک‌شنبه‌شان برنامه‌ریزی کنند. شاید برایتان جالب باشد که در دهه‌ی شصت تلویزیون ایران هواشناسی نداشت. فقط در انتهای اخبار ، دمای شهرها نوشته می‌شد. اکنون در اخبار هواشناسی گوشزد می‌کند که مثلاً مسافران شمال در تعطیلات آخر هفته ، زنجیر چرخ را فراموش نکنند. تعطیلات کم کم برای مردم می‌شود؛ به این معنا که فاصله‌ای بین شر ناگزیر، یعنی کار، و زندگی ایجاد می‌شود. مردم پول درمی‌آورند که در آن دو روز تعطیل زندگی کنند و در باقی روزها فقط کار می‌کنند. اما در سنت ما کار ، بخشی از زندگی است و عبادت تلقی می‌شود. در روایتی مشهور از یکی از معصومین آمده است که اگر عبادت ده جزء باشد، نه جزئش کسب روزی حلال و خدمت به مردم است. امیدوارم شما هم مثل من مبنای تمدنی اش را برداشت کنید تا مبنای نگرشی.

آقای کوماراسوکی در کتاب فلسفه‌ی هنر شرقی و مسیحی توضیح می‌دهد که مفهوم اوقات فراغت مولود دنیای مدرن است. برای کسی است که بین کار و زندگی فاصله می گذارد و دوست دارد آن مدت محدودی که شنبه و یکشنبه (در کشور ما 5شنبه و جمعه) در اختیارش است هرطور هست زندگی کند و این برایش مهم می‌شود. در واقع معنای انسان مدرن از زندگی ، همین چند روز تعطیلی است و بقیه‌اش شر است. چون کار خسته‌اش می‌کند ؛ چرا ؟ چون آفرینندگی ندارد! ماشین دارد به جای انسان کار می‌کند.

خلاصه این گونه‌است که در مرتا خسته نمی‌شویم. ساعت کاری نداریم. نه اینکه فکر کنید نامنظم می‌آییم. اتفاقا نظم و انضباط خیلی خوبی حاکم است. اما اینطور نیست که برای کار کردن ملزم به حضور در دفتر باشیم. حتی در مسافرتهایمان کار می‌کنیم. خانواده‌هایمان نیز به ما کمک می‌کنند. چون کار با زندگی ما عجین شده است. تنها تفاوتش با زندگی شخصی، حسابهای مالی است و پوششی که در محل کار داریم و در خانه‌هایمان نداریم.

مرتا برای ما زندگی ، تکلیف دینی ، خدمت و کار و کسب و تجارت است. نکته جالب توجهی که به ما انگیزه‌ی خیلی زیادی داد دیدن جمله‌ای از رهبر انقلاب بود . پیامی که به مناسبت گردهمایی کتاب و کتابخوانی در سال 74 ایراد شده است :

پس از پیروزی انقلاب آمار تولید و نشر و ضبط و خواندن کتاب در کشور ما به طور چشمگیری بالا رفته است، ولی آنچه اکنون داریم دذ برابر آنچه شایسته ملت بزرگ و پرتوان و هوشمند ما است ، بسی کم و ناچیز است. بدیهی است که خصلت‌های ملی به کندی دگرگون می‌شود و در راه بهبود بخشیدن به آن ، به تلاش درازمدت نیاز است. بی‌‌شک هر تلاشی در این راه از نظر دین مبین اسلام، جهاد و مقدس و دارای پاداش و ثواب دنیوی و اخروی است.
کسب و کارانگیزهمرتاتعطیلات
از رشد و تعالی می‌خوانم، می‌نویسم و می‌گویم. از کتاب و کتابخوانی. instagram.com/hoseini.blog
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید