تو جستار قبل از جوجه کشی در دوران کرونا و قرض و قوله برای گرفتن تخم نطفه دار و خلاصه ماجراهای پیچیده ای که داشتیم صحبت کردیم. کم کم که به روز موعود خروج جوجه از تخم نزدیک می شدیم استرس من هم بیشتر میشد.
جوجه کشی خیلی موفقی رو به امید خدا داشتیم و از این نظر تو این چند سری که با این دستگاه کار کردم به نظرم این سری بهترین سری بود . خلاصه پس از خروج جوجه ها اون ها رو یه روز تو ماشین جوجه کشی هچر قرار دادم . بعضی از دستگاه ها همزمان امکان اینو دارن که هچر کنن و ستر کنن ولی چون من تعداد زیادی تخم رو به صورت همزمان داخل دستگاه گذاشته بودم تصمیم گرفتم که از دستگاه مشابهی برای هچر استفاده کنم .
پس از خروج تخم ها تازه دردسر ها شروع میشه ! اولش میگید که خوب تخم ها درمیاد و نگه میداریم ! ولی بعدش رو در نظر بگیرید که چطور قراره 100 تا جوجه رو مدیریت کنید و به بهداشت و غذای اونها برسید ! بهرحال 3 تا 6 ماه لازمه که اونها رو تبدیل به پرنده ی گوشتی بکنیم !
پس بهتره اول ابزارهای لازم رو برای نگهداری از پرنده ها تهیه کنید. با کم شدن محدودیت ها فرصتی پیدا کردم که به شهر برم و یه تعدادی ابزار مخصوص بخرم . دانخوری و ابخوری اولین ابزاری بود که خریدم . تصمیم گرفتم از نمونه های اتوماتیک بخرم که دیگه نیازی به پر کردن دستی نداشته باشن .دانخوری رو البته نمیشد اتو خرید چرا که باید متری میخریدی و هزینه ی بالایی برای کاربر معمولی داشت و بیشتر برا مرغداری مناسب بود . خلاصه یه تعداد دانخوری وآبخوری همراه با فنس خریدم .
فنس از اهمیت خیلی بالایی برخورداه، چرا که امکان حمله ی گربه و سمور و شغال و روباه به جوجه ها بیشتر از 100 درصده ! پس بهتره از اینکار جلوگیری کنیم تا مشکلی نه برا روباه پیش بیاد نه برای مرغ ها .
پس از خرید به نقشه ی طراحی شده ی خودم مراجعه کردم و در نتیجه اقدام به احداث محل پرورش گرفتم . سعی کردم حائلی بین محل نگهداری غاز ها با مرغ ها در نظر بگیرم چون جیره ی غذایی که در نظر گرفته بودم هم برای این دو مورد متفاوت بود .
با کمک محمد پسر پسر داییم اقدام به احداث این مرغداری کوچواو که نه خیلی کوچولو گرفتیم و با تلاش زیاد تونستید در عرض 2 روز کار رو تموم کنیم . یکی از مواردی که من به شدت بهش اهمیت میدم بهداشت محیط بود تا مشکلات ناشی از بهداشت گرینبانگیرمون نشه که ممکنه همیشه یه پامون دامپزشکی باشه و یه پامون پزشک ادمیزاد !
ادامه ی ماجرا رو بزودی براتون تعریف میکنم ، هنوز خستگی اون دو روز از تنم خارج نشده !