سالها پیش برای تولد فرزندمان که به دنبال "کیک تولد" بودیم باید با شیر گاو و گندم و مزرعه خودمان به همراه تخم مرغ هایی که از زیر مرغ هایمان برداشته بودیم کیک درست می کردیم. چند سالی که گذشت به جای آنکه هر خانواده خودش هم گاو داشته باشد و هم مرغ، گندم خودش را می داد و در ازای آن تخم مرغ همسایه را می گرفت و باز هم کیک را می پختیم، هرچند که پودر کیکها هم آمده بودند تا در این فرآیند ما را همراهی کنند. دوباره چندین سال که گذشت و دوران اقتصاد خدمات شروع شد به جای همه آن داستانها می رفتیم سراغ شیرینی فروشی خوب محلهمان و از آن "کیک تولد" زیبایی با تزیینات فراوان می خریدیم و با آن جشن می گرفتیم. اما امروز بر خلاف گذشته به دنبال دیزنیلند یا تِم پارک هایی هستیم تا شب تولد فرزند دلبندمان را به یک تجربه رویایی بدل کند و آنها نیز "کیک تولد" را به عنوان هدیه به ما می دهند. این مفهوم دقیقاً همان اقتصاد تجربه است که جیمز گیلمور و جوزف پاین برای آینده اقتصاد پیش بینی می کردند. مردم برای تجربه های جدید پول خرج می کنند، تجربه هایی که دنیایی جدید برای مشتریان می سازند و آدم ها خاطره هایی ماندگار پیدا می کنند.
اگر فرصت کردید مقاله پاین و گیلمور را در ژورنال کسبوکار هاروارد مطالعه کنید و از آن لذت ببرید.