حسین وجدانی
حسین وجدانی
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

کوله پشتی ۹۹ سنگین بود!

کوله‌پشتی۹۹
کوله‌پشتی۹۹


سلام.

به قول دولتی‌ها: «بنا به فرموده»، قرار شد تجربیات سال ۹۸ رو خدمت شما عرض کنم. این سال برای من سال پر درسی بود. اولش با یه انتخاب جسورانه شروع شد و آخرشم که حادثه پشت سر فاجعه بود که می‌بارید... حتی یه روز بادمجونم از آسمون بارید! البته بعدا اونی که بادمجونا رو نازل کرده بود تو اینستاگرامش ابراز ندامت کرد.

از تمام تجربیاتی که کسب کردم و درس‌هایی که گرفتم، پنج‌تاشو از کوله‌ام میارم بیرون و تقدیم می‌کنم.

درس اول

انتخاب دقیق‌تر مسیر کاری در عنفوان ۳۲ سالگی

شاید به نظر شما ۳۲ سالگی سن زیادی باشه اما برای من نبود، اگرم بود باهاش کنار اومدم چون ارزششو داشت. اول سال ۱۳۹۸ منِ درون‌گرا با اینکه همیشه از کار در محیط‌های شلوغ ابا داشتم وارد یه آژانس بازاریابی دیجیتال شدم. مدیر آژانس که مثل برادر بزرگترم بود و هست خیلی با من نشست و بهم مشاوره داد.

مهمترین سؤال ایشون که مثل برق منو لرزوند این بود:

خب حسین، بگو دقیقا تخصصت چیه؟

من تو اون لحظه جواب متقنی برای این سؤال نداشتم! چون تو جاهایی که قبل از آژانس راتین، به عنوان دیجیتال مارکتر کار کرده بودم طبیعتاً همه کاری کرده بودم. اینو دیجیتال مارکترا خوب می‌دونن! اما دیگه اینجا پیش قاضی بود و نمی‌شد معلق بازی کرد :)

برای همین به کاری که تو این سال‌ها بیشترین تمرکز رو روش داشتم (و مدیرمونم نظرش همین بود) چسبیدم و تصمیم گرفتم به عنوان نیروی تولید محتوا مشغول شم که الحمدلله شدم و خیلی چیزا یاد گرفتم. حالا برای ادامه مسیرمم راحت‌تر می‌تونم تصمیم بگیرم.

درس دوم

برنامه بلندمدت نریز! مخصوصا تو ایران ؛)

سال ۹۸ انقدر برامون بالا پایین داشت که بفهمم برنامه بلندمدت ریختن خیلی مفید نیست! بلکه، داشتن هدف شفاف مهمه و برنامه ریزی کوتاه مدت مثلا ۱ تا ۳ ماهه برای رسیدن به اون هدف‌ها. البته حضور در آژانس و دیدن بیزینس‌های مختلف به آدم وسعت دید می‌ده و این موضوعو از نزدیک لمس می‌کنه (حتی ممکنه بصیرت آدمم زیاد کنه، چی فکر کردید؟!).

البته اضافه کنم که نداشتن برنامه بلندمدت مساوی با نداشتن استراتژی نیست‌ها! خلط مبحث نشه. استراتژی به قول کتاب «استراتژی خوب، استراتژی بد» یعنی پلی که اهداف بلندمدت و کوتاه مدت رو به هم وصل می‌کنه؛ در واقع روشیه که باهاش فرصت‌ها و چالش‌ها رو به موقع دریابید و بین objectiveها تا رسیدن به goalها به درستی حرکت کنید.

درس سوم

کیفیت رو که فدای کمیت نمی‌کنی، کمیت رو هم فدای کیفیت نکن!

این بحث یکم فلسفیه! خیلی از خودم انرژی گرفته همیشه و می‌تونم بگم بیشتر به شخصیت آدم‌ها بر می‌گرده.

راستش ما تولیدکننده‌های محتوا و گرافیست‌ها و کلا روحیه هنری‌دارها معمولاً آدم‌های ریزبین و اهل تأمل و آیده‌الیستی هستیم، تعریف از خود نباشه، -اینو از روی قیاس نفس و استقراء! میگم و ممکنه غلط باشه؛)- یا پتانسیلش رو داریم که این‌طوری بشیم. این می‌تونه خیلی جاها کمکمون کنه و روایت‌هایی خلق کنیم که دیگران به‌راحتی نمی‌ببینن ولییییییی ازون ور بوم هم اگه زیادی بهش بها بدیم تبدیل به افراط می‌شه و حوصله مدیر و کارفرما سر می‌ره.

کار کردن در شرایط سخت آژانس! در مراحل اجرای کمپین چریکی
کار کردن در شرایط سخت آژانس! در مراحل اجرای کمپین چریکی


در مورد کار توی آژانس هم که سرعت یکی از ویژگی‌هاشه، چست و چابکی در تولید هر نوع محتوایی باید باشه. بنابراین سعی کنید با تمرین و کمک فکری گرفتن از قدیمیای این حوزه به یه تعادلی برسید که نه سیخ بسوزه نه کباب یعنی هم محتوای خوبی تولید کنی هم زیاد طول نکشه و به ددلاین‌ها برسید.

درس چهارم

خودتو دست کم نگیر! (لطفا اینو فقط کم‌روها بخونن)

  • اگر شما هم فکر می‌کنید اعتماد به نفس خوبی ندارید، اگر تو دلتون خیلی کارای خودتون رو نقد می‌کنید و بیشتر، اشکالاتشو می‌بینید؛
  • اگر نمی‌تونید از کارهای خوبتون خوب دفاع کنید یا حتی ابرازشون کنید؛
  • اگر احساس می‌کنید لیاقت و شایستگی کاری‌تون بیشتر از کسانیه که بیش از اینکه کار خوب کرده باشن، بلدن خوب حرف بزنن و خودی نشون بدن

به احتمال ۸۹٪ کم‌رو هستید. نگفتم ۹۰٪ که یادتون بمونه وگرنه که عدد دقیقش رو نمی‌دونم ؛)

اما برای این مشکل، دوا زیاد وجود داره البته من دکتر نیستم منتهی کتاب‌های خوبی هست که می‌تونه کمک کنه ازین بلای خانمان‌سوز رهایی پیدا کنید. البته کار کردن توی یه آژانس دیجیتال مارکتینگ هم خیلی می‌تونه به تقویت روحیه‌تون کمک کنه! نپرسید چطور باید در عمل لمسش کنید.

درس پنجم

دورکاری اجباری، قرنطینه یا حصر خانگی!

امتحان نهایی سال ۹۸، بلای ویروس پلشت کرونا بود. البته صدمات زیادی زد و شوربختانه هنوزم داره می‌زنه ولی تلنگر خیلی محکمی هم برای خیلی چیزا بود:

  • نزدیکی مرگ!
  • دونستن قدر نعمتایی که نمی‌بینمشون
  • احترام به قوانین
  • احترام به سلامتی و جان دیگران
  • رعایت بهداشت فردی و عمومی
  • مدیریت ریسک
  • مهارت دورکاری
  • و ...

بقیه موارد رو توضیح نمی‌دم، فقط در مورد دورکاری که من آمادگیشو نداشتم و دو هفته‌ای طول کشید تا باهاش کنار بیام بگم که این وضعیت برای خیلی‌ها اولش جذابه اما به مرور تبدیل به کم‌حوصلگی و کم‌بازدهی می‌شه مخصوصا در این ایام که همه نگران سلامتی خودمون و اطرافیانمون هستیم.

واقعیتش رو بخوام بگم، دنبال جملات الهام‌بخش نباشید، بلاخره مقداری از این تشویش و دلهره، طبیعیه و اقتضای زمینی بودنه! تغییر عادت کار سختیه ولی اگر خودمون به اوضاع مسلط نشیم نمی‌تونیم باهاش کنار بیایم. ریش و قیچی دست خودمونه و باید سعی کنیم به همدیگه امید بدیم و تاب‌آوری کنیم تا شرایط خانواده‌هامون و جامعه‌مون دوباره به حالت روتین قبل برگرده.

ولی اینم بگم که توفیق اجباری خانه‌نشینی و دورکاری برای خیلی‌ها مثل من که ریسک تست کردن این مدل کار کردن رو نداشتن فرصت امتحان خیلی خیلی خوبی بود خداروشکر.

حرف آخر اینکه

سال ۹۹ رو با یاد خدا و امید به آینده و نوشتن خاطره شروع کنیم! من خیلی وقته این مورد آخر رو انجام می‌دم و مخصوصاً به هم صنف‌های خودم پیشنهاد می‌کنم امتحانش کنن. سالم و موفق باشید.

تجربه نگاریکرونادورکاریمحتواکوله‌پشتی۹۹
بازاریاب محتوایی که اینجا به دنبال راحت نوشتن و خواندن است
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید