موسیقی تلفیقی تعریف مشخصی دارد! تلفیق فرهنگایی موسیقی یا تلفیق دو یا چند موسیقی از فرهنگهای مختلف. مثلا ترکیب موسیقی ایرانی و جَز. موسیقی تلفیقی در اصل ترجمهی موسیقی فیوژن هست که برای اولین بار از ترکیب موسیقی جز با فانک و راک حاصل شد.
پیداش این نوع از موسیقی در ایران، شاید بشه گفت اولین بار توسط علینقی وزیری و یا غلامرضا خان مینباشیان بوده. این نوع تلفیق هیچ قرابتی با موسیقیها تلفیقی امروزی ندارد (حد اقل از نظر بنده). در حقیقت این نوع موسیقی با اجرای موسیقی کلاسیک ایرانی با سازهای اروپایی ایجاد میشود. تا اواخر دههی چهل خورشیدی سازهای محدودی در ارکستراسیون ایرانی به کار میرفت. سازهای اروپایی مانند: پیانو، ویولن، ویولا، چلو (ویولنسل)، کنترباس، فلوت و کلارینت. و سازهای ایرانی نظیر تنبک، تار و سنتور.
سنتگرایان با این نوع موسیقی مخالف داشتند و دارند و این نوع موسیقی را موسیقی غیر ایرانی میدانند. در دههی شصت خورشیدی این افراد که در راس تصمیمگیری راهبرد موسیقی ایرانی قرار داشتند تشخیص دادند که مجددا سازهای اروپایی از ارکستراسیون موسیقی ایرانی حذف شود. در این زمان، در اکثر اجراهای ارکستری از سازهایی نظیر: تار، ستار، کمانچه، سنتور، نی، تنبک و دف استفاده میگردید. نتیجهی حاصله اغلب کیفیت موسیقی گذشته را نداشت. قبل از این ماجرا از دف (به دلیل اینکه دف یک ساز موسیقی فولکلور میباشد) بسیار بسیار به ندرت در ارکسترها استفاده میشد. همچنین سازهای ایرانی به دلیلی گذشتهای که بر موسیقی ایرانی رفته (سازهای تکنوازی و سولو محسوب میشوند)، توانایی محدودی در ارکستراسیون دارند. آز آن گذشته در بخشهایی از این نوع موسیقی، چون سازها به صورت همزمان نواخته میشوند صدای تولید شده قابل تفکیک نبوده و زیبایی چندانی ندارد.
در ارکستراسیون موسیقی ایرانی با تلفیق سازهای اروپایی و ایرانی، اکثرا نوازندههای سازهای ایرانی، سولیست ارکستر هستند. نکتهی دیگر دراین نوع ارکسترها که اغلب توسط روحالله خالقی، جواد معروفی، مرتضی حنانه، حشمت سنجری، فریدون شهبازیان و ... انجام میپذیرفت بعضی از نوتهای کُرُن به بمل تغییر مینمود. به عنوان مثال در بیات اصفهان سل، نت می کرن به نوت می بمل تغییر میکرد (مگر در عشاق). این تغییر محسوس نت به زیبایی موسیقی کمک مینمود و بیات اصفهان را شبیهتر به گام مینور اروپایی میکرد.
نکتهای در مورد موسیقی ایرانی که آنرا میتوان همچنان از موسیقیهای دیگر جدا نمود، نوت شاهد است!
مثلا ترانهی سوغاتی اثر زندهیاد محمد حیدری که کاملا با سازهای و ارکستراسیون اروپایی توسط استاد ناصر چشمآذر اجرا شده، یک موسیقی کاملا ایرانی میباشد. با اینکه از ربع پردهها بسیار کم بهره برده شده است. شاهد یکی از کلیدهای اصلی موسیقی ایرانی میباشد.
چیزی که به عنوان موسیقی تلفیقی در حال حاضر ارائه میگردد شاید بشه گفت نزدیکتر به مفهوم موسیقی تلفیقی میباشد. استفاده از درام همراه تار و مثلا ساکسیفون. سازهای غربی ملودی غربی مینوازند و سازهای ایرانی موسیقی ایرانی. سوال: تا چه حد خروجی این نوع موسیقیها دلنشین و ماناست؟ نوع محدودتری از این نوع موسیقی در دههی پنجاه شمسی ارائه گردیدهاست. به عنوان مثال ترانهی شبزده با آهنگ و تنظیم واروژان. در این اثر که در ژانر پاپ اجرا شده، در بخشهایی صدای ساز سنتور شنیده میشود که بسیار به جا و زیبا میباشد (همچنین مانا). متاسفانه موسیقیهای تلفیقی اخیر، از کیفیت لازم برخوردار نیست.
انگیزه از ساخت موسیقی تلفیقی:
سالهاست که فعالیتهایی در رابطه با جهانی کردن موسیقی ایرانی انجام میگردد. صاحبنظران معتقدند چون آلات موسیقی ایرانی از صدا دهی کافی برخوردار نیستند، قابلیت ارکستراسیون کمتری دارد. تلاشهایی هم صورت پذیرفته که به عنوان مثال، سازهای ارکستری (برای موسیقی ایرانی) با صدادهی مناسب توسط اساتید (منجمله استاد شجریان) ایجاد شده است. از دیگر کارهای انجام شده همین موسیقی تلفیقی در این یکی دو دههی گذشته است.
ره به ترکستان:
اگر موسیقی هندی، یا چینی و یا عربی جهانی تر از موسیقی ایرانی هستند دلایل دیگری دارد. آنها همان کاری را انجام میدهند که موسیقیدانان ما قبل از چهل ساز گذشته انجام میدادند. کدام یک از این کشورها (یا فرهنگها) سازهای جدید ارکستری ایجاد کردهاند؟ البته در مورد موسیقی تلفیقی تلاشهای صحیحی انجام پذیرفته است. (مانند همنوازی راوی شانکار و یهودی منوهین). تنظیمهایی (و یا ارکستراسیونهایی) مانند ترانهی شبزده. استفادهی به جا از آلات موسیقایی. با اینکه ارکستراسیون موسیقی ملی ایرانی در دهههای ده تا اواخر چهل، کمبود ساز ارکستراسیون نظیر، ابوا داشت ولی تولیداتی بسیار زیباتر، یبادماندنیتر و شگفت انگیز تری داشتند.