چرا هر آدمی باید یکبار دیگر آزموده های پیشینیان خود را تجربه کند؟ چرا باید هر قلدری از نو ، یکبار در جهان جنگ راه بیندازد و ملت های بدبخت ، یکبار دیگر طعم مرگ و فقر و گرسنگی را به سوز استخوان بچشند؟ چرا هر حکومتی یک دوره حال مردم خودش را میگیرد و به آن ها جفا میکند تا به وقت طغیان ، مردم از خواب بیدار شود؟
چرا هر جوانک بی نوایی باید یکبار راه طی کرده نیاکانش را در ارتباط با جنس مخالف خویش بچشد و اگر خود ، دست به جست و جو نزند دچار رشد یافتگی و عقلانیت نمیشود ؟
چرا هر دانش آموز و دانشجویی باید طعم یأس از علم و زمین خوردن را بچشد یا هر بازاری کارد ورشکستگی و داغونی در شکمش فرو رود تا بفهمد فرهنگ بازار چیست ؟
چرا هر راننده اتوبوسی میبایست تصادف را تجربه کند تا قانون را بفهمد( تازه اگر بفهمد) و هر تازه عروس دامادی یکبار خامی های پدر مادرشان را در زندگی تکرار؟
این ها نمونه هایی بود که به ذهن من میرسید ، خودتان میتوانید هزار نوع از این چرا ها پیدا کنید.
ای کاش عقل و رشد یافتگی ، ما را از تجربه های تکراری و بیهوده کفایت میکرد؛ ولی حیف که عقل های ما چنین قدرتی را ندارد و تجربه ها، برای هر نوزاد به دنیا آمده یکبار دیگر باید تکرار شود .
تجربه هایی که بعضیشان هیچ تاثیری در پیشرفت آدمی ندارند.
جانم به این تکرار بی پاااااایااااان