سوپرلیگ اروپا برنامه ای بود که 12 باشگاه بزرگ اروپایی از 3 کشور اسپانیا، ایتالیا و انگلیس ایجاد کردند. طبق برنامه ریزی ها قرار بود این 12 باشگاه به همراه 3 باشگاه بزرگ آلمانی و فرانسوی یعنی بایرن مونیخ و دورتموند از آلمان و پاریس سنت ژرمن از فرانسه تیمهای ثابت این لیگ را تشکیل دهند و 5 باشگاه متغیر سالانه به جمع این 15 باشگاه اضافه شوند. در پشت پرده این ایده انقلابی، نام دو باشگاه رئال مادرید اسپانیا و یوونتوس ایتالیا به مراتب پررنگ تر از 10 باشگاه دیگر به چشم میخورد. به هر حال، مخالفت شدید یوفا، فیفا، سیاستمداران، هوادارن فوتبال و بازیکنان باعث شد در عرض 48 ساعت همه چیز تمام شود. مقاومت جانانه و رهبری بی نظیر بایرن مونیخ نیز به عنوان بزرگترین باشگاه مخالف باعث شد باشگاه های زیادی در سرتاسر اروپا علیه این ظلم بزرگ به پا خیزند. اما چرا این ایده میتوانست به نابودی فوتبال منجر شود؟ چرا عده زیادی با آن مخالفند؟
فوتبال بر اساس رقابت آزاد شکل گرفته است اما سوپرلیگ با حذف رقابت، انحصار را وارد فوتبال میکرد. سوپرلیگ میگوید بهترینها هر هفته مسابقه میدهند اما در تناقضی ذاتی، انحصار را به همراه دارد. یعنی پایان شایسته سالاری و آغاز رقابت نام ها به جای بازیکنان. کمیت این رقابت از اول لنگ است. بیایید وضعیت تیمهای حاضر در رقابتها را بررسی کنیم تا بدانیم که برخی از این تیمها از ابتدا هم شایسته یدک کشیدن عنوان "بهترین ها" نبودند. از آخرین جام رسمی که تاتنهام گرفته، سیزده سال میگذرد. آرسنال هم اکنون در لیگ برتر، در رده نازل دهم قرار دارد. منچستر یونایتد پس از پایان دوران طلایی فرگوسن، سالهاست که در کسب مقام قهرمانی لیگ برتر ناکام بوده است. این تیم در لیگ قهرمانان این فصل، با قبول شکست تحقیرآمیز در برابر تیم تازه وارد باشاک شهیر ترکیه، موفق به صعود از گروه خود نشد. وضعیت باشگاه لیورپول نیز روز به روز بحرانی تر میشود. بارسلونا و میلان هم اکنون دو باشگاه ورشکسته به شمار میروند و یوونتوس و اینترمیلان ناباورانه از لیگ قهرمانان حذف شده اند. شاید بتوان گفت رئال مادرید و منچستر سیتی تنها تیمهای شایسته در بین این 12 تیم هستند.
سوپرلیگ یک ایده جذاب دارد. طرفداران هر هفته میتوانند بهترین بازیها را ببینند. هیچ طرفدار فوتبالی بدش نمی آید هر هفته به تماشای بازی های جذابی چون بارسلونا - رئال مادرید، منچستر یونایتد - یوونتوس یا آث میلان - لیورپول بنشیند. اساسا یکی از دیدارهایی که نگارنده این سطور را علاقه مند به فوتبال نمود، دیدار تیمهای بایرن مونیخ و رئال مادرید در سال 2001 بود. در آن دیدار بایرن مونیخ با گلهای جیووانی آلبر و ینس یرمیس، موفق شد تیم رئال مادرید را شکست دهد. تک گل لوییس فیگو نیز نتوانست رئال مادرید را از شکست برهاند و بایرن مونیخ ضمن صعود به فینال، انتقام شکست سال پیش را از این تیم گرفت. اما برگزاری هفتگی چنین مسابقات سنگینی در بهترین حالت دو نتیجه در پی دارد.
فراموش نکنید که سوپرلیگ، جایگزینی برای لیگهای داخلی نخواهد بود! تیمهای سوپرلیگی حتی پیش از کناره گیری تمایلی به از دست دادن لیگ کشور خود نداشتند. بنابراین فشار این مسابقات میتوانست چندین برابر شود.
با سوال کاملا مهمی مواجهیم. چه نهادی قرار است بر سوپرلیگ نظارت کند؟ در رقابتهایی نظیر جام جهانی، جام ملتها، لیگ قهرمانان، لیگهای داخلی و سایر مسابقات کوچک و بزرگی که زیر نظر فیفا برگزار میشود، پروتکلهای سفت و سخت و تعریف شده ای وجود دارد. داوران به طور مرتب آخرین دستورالعمل ها و قوانین را مرور میکنند. مربیان با شرکت در کلاسها و دوره های مربوطه، صلاحیت مربیگری را به دست می آورند. به فراخور نیاز و حساسیت، در مسابقات مختلف از تکنولوژی هایی نظیر VAR یا تکنولوژی خط دروازه استفاده میشود. بازیکنان، مربیان و باشگاه ها میدانند که در صورت تخلف به سختی جریمه خواهند شد. فیفا پناهگاه امنی برای بازیکنانی است که حقوق معوقه خود را دریافت نکرده اند. در صورت مصدومیت یک بازیکن در دیدار ملی، فیفا تمام یا بخشی از حقوق او را برعهده میگیرد. فیفا به شدت با نژادپرستی و خشونت در فوتبال برخورد میکند. خارج از فیفا، هیچ کدام از این مزایا وجود ندارند. برای نمونه، داوران فیفا حق شرکت در این رقابتها را ندارند و تنها داوران بازنشسته نظیر کولینا و هاوارد وب میتوانند به استخدام این مسابقات موهوم دربیایند!
ایده اولیه سوپرلیگ به سرعت در فضای مجازی ترند شد. ایرانیها طرفدار پر و پا قرص این مسابقات بودند. ما ایرانیها درک چندانی از فرهنگ طرفداری در اروپا نداریم. در ایران مدیران و مالکان باشگاه ها چندان توجهی به نظرات طرفداران خود ندارند. زیرا طرفدار در تامین مالی تیم خود نقش چندانی ندارد. اساسا حق پخشی وجود ندارد و باشگاه ها در فروش محصولات خود به موفقیت چندانی نمیرسند. اما در اروپا این گونه نیست. بخش عظیمی از اسپانسرینگ، حق پخش و ... مستقیما به طرفدار وابسته است. در آلمان اوضاع به مراتب جالب تر است و هواداران مالک حداقل 51 درصد باشگاه موردعلاقه خود هستند. به نظر میرسد فلورنتینو پرز و آنیلی روسای باشگاه های رئال مادرید و یوونتوس، برآورد صحیحی از نظرات طرفداران خود نداشتند. در کنار این مساله، باید توجه داشت که طرفداران اروپایی برای لیگ داخلی خود اهمیت بسیار زیادی قائلند. یوفا تهدید کرده بود که تیمهای حاضر در سوپرلیگ، از لیگهای داخلی محروم خواهند شد. طرفداران تیمهای اروپایی نیز حاضر نیستند به بهای شرکت در یک تورنمنت سطح بالا، لیگ داخلی خود را از دست بدهند. آنها لزوما تیم خود را با تیمهای همرده رقیب نمیبینند، بلکه ترجیح میدهند با رقبای محلی خود کری بخوانند. حتی اگر اختلاف سطح دو تیم بسیار زیاد باشد. برای مثال هم اکنون بایرن مونیخ یکی از بهترین باشگاه های اروپاست اما طرفداران این تیم لذت کری خوانی با طرفداران مونیخ 1860 را از دست نمیدهند. مونیخ 1860 هم اکنون در رده چهارم لیگ دسته سوم آلمان حضور دارد!
برخی از طرفداران سوپرلیگ، از قانون فیرپلی مالی یوفا مینالند. به طور خلاصه فیرپلی مالی بیان میکند که باشگاه ها باید دخلشان با خرجشان بخواند! نه این که با خرید بازیکنان فراوان و بالا آوردن بدهی های زیاد، اسم و رسمی برای خود در کنند. شاید یکی از نخستین قربانیان فیرپلی باشگاه میلان بود. این باشگاه مجبور شد برای متوازن کردن حسابهای خود، بازیکنان بزرگی نظیر تیاگو سیلوا و زلاتان ابراهیموویچ را به فروش برساند. باشگاهی که سال 2007 جام لیگ قهرمانان را بالای سر برده بود، در سال 2014 آخرین حضور خود را در لیگ قهرمانان اروپا تجربه کرد. در این سال باشگاه نوظهور اتلتیکو مادرید موفق شد با حساب 4-1 این تیم را شکست داده و به مرحله بعد رقابتها راه یابد. راقم این سطور معتقد است مشکل باشگاه هایی نظیر میلان و بارسلونا، فیرپلی مالی نیست. بلکه خرج کردن بیش از اندازه پول برای کسب موفقیتهای مقطعی است. باشگاه بارسلونا نیمار، فوق ستاره برزیلی خود را به قیمت گزاف 222 میلیون یورو فروخت. اگر چه این فروش شکست بزرگی برای بارسلونا تلقی میشد اما رقم خیره کننده 222 میلیون یورو را برای این باشگاه به ارمغان آورد. این باشگاه برای جبران فقدان فوق ستاره برزیلی خود، طی چند سال دمبله، کوتینیو و گریزمان را مجموعا با رقم 355 میلیون یورو به خدمت گرفت. این 3 بازیکن کماکان تاثیر مثبتی در ترکیب بارسلونا نداشته اند. این در حالی است که بایرن مونیخ برای به خدمت گرفتن وینگر تاثیرگذار خود سرژ گنابری، تنها 8 میلیون یورو پرداخت کرد!
اما در نهایت که چه؟ سوپرلیگ سرانجام با انصراف 6 باشگاه بزرگ انگلیسی شکست خورد. اما باید توجه داشت که این ایده مخرب میتواند در آینده مجددا ظهور کند. ای کاش باشگاه های مطرح فوتبال اروپا با الگوبرداری از بایرن مونیخ، به پرورش بازیکنان مستعد بپردازند و قیمت بازیکنان را بالا نبرند. فوتبال پرطرفدارترین ورزش دنیاست و میلیونها کودک شبها با رویای فوتبالیست شدن سر بر بالین میگذارند. امید است این ورزش پرطرفدار و مهیج، به یک تجارت کثیف تبدیل نشود!