شاید وقایع اخیر ایران یک چیز را خوب نشان داده باشد: خیلی از ما ایرانیان گوشهایی داریم که قادر به گوش گردن نیستند.
اشتباه نکنید؛ ناشنوا نشدهایم... موضوع گوش کردن است و نه شنیدن!
این دو با هم تفاوت عمدهای دارند. یک وقت است که بحث از قدرت شنیدن صداهای مختلف است و وقتی بحث از توجه به صداهای مختلف.
چه بسا ناشنوایانی که قدرت فوقالعادهای در گوش کردن دارند! چراکه میتوانند حرفهای مختلف را تحمل کنند. درب فهمیدن حرفهای مختلف و توجه کردن به آنها را نمیبندند. فهم خود را "نمیبندند" و دهان خود را به حرفهای نسنجیده "باز" نمیکنند!
به نظر بنده، وقایع اخیر و برخورد قشرهای مختلف مردم با یکدیگر نشان از کمبود عقلانیت و خوددرستپنداری کاذب بود و هست! به نظر میرسد تا نتوانیم و در واقع تا نخواهیم حرفهای مختلف را بشنویم و تا تحمل گوش کردن به مخالف را در خود ایجاد نکنیم دچار بحرانهای زیادی خواهیم شد.
راهحل بسیاری از مشکلات، یکپارچه شدن مردم حول اهدافی یکسان است. پیشنیاز اصلی این یکپارچگی، توانایی بر برقراری ارتباط سالم و بالنده است.
پیش نیاز اصلی این ارتباطات نیز، "گوش کردن" است!