دروازههای جابهجا شده
مروری بر کتاب «قدرت بیقدرتان» واتسلاف هاول
کتاب قدرت بیقدرتان در سال ۱۹۷۸ نوشته شده است. هاول که اولین رئیس جمهور چک است در این کتاب با نگاهی کاربردی به مسائل سیاسی متنوعی میپردازد.
مهمترین محور کتاب تشریح نوع حکومتی است که هاول آن را «پساتوتالیتر» میخواند.
او این حکومت را نوع جدیدی میخواند که با دیکتاتوریهای معمول و حتا با معنای رایجی که ما از حکومت توتالیتر در ذهن داریم متفاوت است.
«پیشوند «پسا» را البته به این منظور انتخاب کردهام که بگویم نظام ما دیگر توتالیتر نیست؛ به عکس، میخواهم بگویم با نظام توتالیتری روبرو هستیم که از پایه و اساس با دیکتاتوریهای کلاسیک و دریافت معمولمان از توتالیتاریسم تفاوت دارد.».
نویسندهی کتاب علاوه بر بررسی مسائل سیاسی گریزهایی فلسفی و انسانشناسانه به مسائل میاندازد و سوژهی کتاب را با عینکهای متفاوتی میبیند.
«این ایدئولوژی برای همهنوع پرسشی یک جواب حاضر و آماده در آستین دارد؛ بعید است بشود نصفه و نیمه به آن رو آورد و از طرفی رو آوردن به آن عواقبی جدی برای زندگی انسان دارد.»
در ادامه با این تحلیل که در زمانهی حاضر قطعیتهای متافیزیکی با چالشهای جدی روبرو هستند از جذابیت این ایدئولوژی و علت اثرگذاری آن در جامعه میگوید.
عنوان «قدرت بیقدرتان» در ساختار خود دارای تناقضی زیباست. بیقدرتانی که از قدرت خود خبر ندارند و ناخواسته در زمینی فوتبال بازی میکنند که جای دروازهها عوض شده و هر چه بیشتر تلاش کنند تا گل بزنند اسکوربرد ورزشگاه، امتیاز حریف را بالا میاندازد.
نگارندهی کتاب کلید اصلی این بازی را «آگاهی» میداند. بیقدرتان چون از این بازی آگاهی ندارند با کارهای ساده و بدونِ فکر قدرت حکومت را بیشتر میکنند.
هاول تمثیل «سبزیفروش» را در کتاب به کار میبرد و با تحلیل کارهای سادهای مثلا چسباندن اعلامیهای بر دیوار مغازهاش که شاید اصلا به چشم نیاید زوایای مختلف این قدرتی که حکومت از این سبزیفروش میگیرد را بررسی میکند.
در نظامهای قدیمیتر حکومت در موضعی بالا قرار داشت و مردم میدانستند که کجا به آنها ظلم میشود و کجا به نفع آنهاست. ولی در این نوع نظام، مردم درون حکومت زندگی بدی دارند و از فردیت خود دور رانده شدهاند ولی باز با دست خودشان با انجام کارهایی اعلام رضایتشان را به این نظام اعلام میکنند.
به همین خاطر است که اگر یک ناظر بیرونی به این نظامها نگاه کند نمیفهمد دلیل اعتراض مردم و نارضایتیشان چیست. چون چیزهای اساسی مثل قانون و قوهی قضائیه به خوبی کار میکنند ولی نکته این است که ناظر بیرونی از دستهای پنهان دادگاهها، رانتها، پروندهسازیها و هزار چیز دیگر که خون این نوع حکومتهاست بیخبرند.
شباهتهای بنیادی حکومت آن زمان چکسلاوکی با نظام کنونی ایران باعث میشود مطالعهی این کتاب به درک بهتر ما از شرایط خودمان کمک کند.
✍? حسین رهاد