باشگاه محتوا برای من به عنوان یک حقوقدان، توانست کارکردی را داشته باشد که تکههای مختلفی را که از هرجایی درک کردهام، به هم بچسبانم و معنایی برای آن خلق کنم.
همه ما، مستقل از آنکه تولیدکننده محتوا باشیم یا نباشیم، نیاز به گفتن چیزی داریم که در درونمان میگذرد. ساختار محتوایی که اینجا مورد بحث من است، همان ساختاری است که امروزه در شبکههای اجتماعی آن را به وفور میبینیم.
زمانی که وارد اکسپلور اینستاگرام میشویم، به سرعت ساختار کلاژی [ترکیبی از همه چیز ولو متناقض با یکدیگر] این شبکه اجتماعی، به مانند شبکه اجتماعی اکس (توییتر)، یوتیوب، تلگرام و ... برایمان آشکار میشود. این موضوع چه بسا میتواند موجب پراکندگی ذهن ما در چند جهت مختلف و در نتیجه تأثیرگذاری آن برای درک یک پدیده واحد از دنیای پیرامونمان شود.
با مقدمات بالا اکنون میتوانم به راحتی بیان کنم که من، متأثر از زیستی که در دنیای امروز دارم، به این دنیا و آنچه که میبینم، نگاه کُلاژی دارم؛ انگار چیزهایی را که در مقابلم هستند، تکههایی از همهچیز هستند که هریک به خودی خود میتوانند معنای مستقل خود را داشته باشند، یا حتی نداشته باشند.
یکی از آسیبهایی که نگاه کلاژی میتواند با خود به همراه داشته باشد، عدم انسجام در استخراج نتیجه است. به عنوان مثال، اگر از فلان ماده قانونی مطلبی را استخراج کرده باشید، در عین حال نظر فلسفی فلان فیلسوف را نیز خوانده باشید و در طول روز در شبکههای اجتماعی، اسکرول کرده باشید، انسجام ذهنی شما در استخراج نتیجه از تمامی این موارد دشوار میشود.
به همین دلیل، برای آنکه بتوانم از میان این کُلاژها [که همچون کَلافی سردرگم خود را مینمایاند] ارزشی بیافرینم، تصمیم بر آن گرفتم که ساختن محتوا را یاد بگیرم.
اما چرا برای آموختن ساختن محتوا، به سراغ باشگاه محتوا رفتم؟ در ادامه به 3 دلیلی که در باشگاه محتوا ثبت نام کردم اشاره میکنم:
1. همهچیز به یک باره در باشگاه محتوا موجود بود؛
باشگاه محتوا ترکیبی بود از تمام آنچه که میخواستم؛ مربیان مجرب برای تدریس، تمریناتی جدی برای ورزیدهشدن، آموزش ایده گرفتن از آنچه که میخوانم.
2. باشگاه محتوا چگونگی ارزشآفرینی از طریق محتوا را آموزش داد؛
محتوا اگر بخواهد به درستی به مخاطبش منتقل شود، باید ارزش آفرینی کند. در باشگاه محتوا آموختم چگونه میتوانم ساختار نوشتاری و همچنین تولید محتوا را به گونهای بچینم که آنچه مدنظر من هست در ساختار و فرم درست به مخاطب هدف آن محتوا منتقل شود.
3. در باشگاه محتوا به ثمر رسیدن دانشپذیر بسیار مهم بود؛
به اعتقاد من، یکی از مهمترین تفاوتهای باشگاه محتوا با رقبای خود، این بود که به دنبال نتیجهبخش بودن آموزشها بود. در این راستا، مشاوران مستقیمی [کمکمربی] در جهت پیگیری وضع ما در روند آموزشی قرار داده شده بود.
اکنون که این متن را نوشتم، دوره من در باشگاه محتوا به پایان رسیده و دیگر میتوانم آنچه را که در ذهنم میگذرد، با ساختاری درست به مخاطبم منتقل کنم. کُلاژی که درک میکردم اکنون در قالب ساختارهای محتوایی امروزی، توانایی انتشار پیدا کرده است. میتوانم همزمان در حقوق چیزهایی را درک کنم، فلسفه بخوانم، فیلم ببینم و در شبکههای اجتماعی بگردم و در نهایت، با پیوند آنها ارزشی برای مخاطبم بیافرینم.
اگر شما هم علاقهمند به ساختن محتوا هستید و احساس میکنید به آن نیاز دارید، برای آشنایی بیشتر به وبسایت باشگاه محتوا مراجعه کنید.