ویرگول
ورودثبت نام
آزاد حسینی
آزاد حسینیمن خوب خوابیدم و خواب های خوشی هم دیدم؛من خواب آزادی را دیدم!
آزاد حسینی
آزاد حسینی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

چشم هایش

نگاه چشم ها مرا نیز افسون کرد.چند ثانیه از فرط غضب به خود می پیچیدم ،بعد چیزی در دل من آب شد .عقده ای گشوده شد .زخمی سر باز کرد و خون از پهلوی آن ریخت . سستی گوارایی به من دست داد ،دیگر شناختمش .پهلوی خود گفتم :چه کشیده است از دست این زن!




قسمتی از کتاب چشم هایش نوشته بزرگ علوی با تکه ای از مطالب دیگر.

۱
۰
آزاد حسینی
آزاد حسینی
من خوب خوابیدم و خواب های خوشی هم دیدم؛من خواب آزادی را دیدم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید