حسین خسروی
حسین خسروی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

چاله ی روح

یه چاله واسه روحم کندم و وقت هایی که از همه آزرده میشم میرم و توش پناه میگیرم. امیدی به اومدن و رفتن کسی ندارم. اونجا حرف ها و رفتارهای کنایه آمیز دیگران دیگه تو سرم نمی چرخه. فقط منم و من. فقط هستم. نه به چیزی فکر نمی کنم نه به کسی. نه به کسی که بودم فکر می کنم و نه کسی که هستم و نه کسی که دلم میخواد باشم. همه چی رو خاموش می کنم حتی صداهای سرم رو. اگه دلم خواست دراز می کشم. میشینم. کش و قوس میام. این قدر صبر می کنم تا اون معنایی که مال منه پیدام کنه. من هر چی توی شلوغی دنبالش گشتم که چیزی پیدا نکردم. شاید توی سکوت اون بتونه منو پیدا کنه.

پنج دی ماه نود و نه / پاراگراف / چاله ی روح

#حسین_خسروی_دینارعالی#گریفین_مورچه_ای_که_دیگر_تنها_نیست#حسین_خسروی#قوانین_متافیزیکی_جهان_فیزیکی#فراسو#کاردرمانی#

حسین خسروی دینارعالی / نویسنده و کاردرمانگر- چاپ شده: داستان گریفین مورچه ای که دیگر تنها نیست-مجموعه شعر سربلندی لاله های واژگون
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید