ویرگول
ورودثبت نام
حسین سبحانی
حسین سبحانی
خواندن ۹ دقیقه·۵ سال پیش

در حمام‌های قدیمی و عمومی ایران چه می‌گذشت؟

قدیم‌ترها اینطور نبود که آدم هروقت و هر زمانی از شبانه روز اراده کند بتواند برود حمام و سر و تن به آب بزند. آن موقع‌ها در خانه‌ها حمام نبود و مردم مجبور بودند برای استحمام و طهارت به حمام‌های عمومی بروند. در این حمام‌ها که اوضاع و آداب مخصوصی داشتند، ترتیبی و قاعده‌ای وجود داشت و عوام در باب حمام اعتقاداتی داشتند.

موزه حمام قجر - قزوین
موزه حمام قجر - قزوین

مراحل حمام از بدو ورود تا پاکیزگی! و خروج

اول نشانه‌ی حمام‌ها آن بود که روی دیوار و جلوی درِ آن‌ها لُنگ‌هایی آویزان بود و خبر از کسب و کار درون می‌داد. مشتری در بدو ورود باید چندین پله پائین می‌رفت چرا که حمام‌ها برای تسهیل ورود آب به داخل و حفظ دمای محیط در سطحی پایین‌تر از زمین ساخته می‌شدند.

سربینه و خزینه کجا بودند؟

بعد از پائین رفتن از پله‌ها به «سَربینه» می‌رسیدی که از بخش‌های مهم حمام به حساب می‌آید. سربینه در واقع همان رختکن است که حوضی نیز در وسط آن وجود داشت. مشتری به محض ورود لباس‌هایش را درآورده و در لُنگی که از سربینه‌دار گرفته بود می‌گذاشت و لنگی دیگر به کمرش بسته که نوئی و کهنگی و خیسی و خشکی لنگی که به مشتری داده می‌شد، بستگی به ارج و قرب و دارا و ندار و آشنا و غریبه بودن او داشت. حوض وسط برای شستشوی پاها قبل از ورود به «گرمخانه» بود.

در گوشه‌ای از گرمابه جائی شبیه به اتاق کوچکی بود که آن را «واجبی‌خانه» گفته، جلوی آن ظرفی وجود داشت که هرکس لازم می‌دید از آن به قدر کفایت واجبی برمی‌داشت و به درون رفته لنگ خود را به عنوان پرده و پوشش آویزان کرده مشغول می‌شد.

بعد نوبت به گرمخانه می‌رسید که اصلی‌ترین قسمت حمام بود. در گرمخانه استخرهایی بود که آن‌ها را «خزینه» می‌گفتند و معمولاً در حمام‌ها یک خزینه‌ی آب گرم و یکی آب ولرم بود که دومی مشتری بیشتری داشت و جماعت بیشتری در آن مشغول بودند و گفتگو و خوش‌وبش و آواز و شوخی و گاهی هم مشاجره در خزینه اموری عادی بود.

موزه حمام چهار فصل - اراک
موزه حمام چهار فصل - اراک

برای گرم کردن آب خزینه در زیر آن جائی شبیه به کوره بود که «تون» نام داشت و سوخت تون فضولات حیوانات بود و شخصی که مسئولیت انجام امور تون و آتش کردن آن را برعهده داشت «تون‌تاب» می‌گفتند.

آب خزینه در سال یکی دو بار عوض می‌شد و این را اضافه کنید به کارهایی که بچه‌ها (و البته بزرگترها) در خزینه می‌کردند و لذتی بر لذت استحمام می‌افزودند. به علاوه عده‌ای بودند که سال به سال حمام می‌رفتند که تصور لذت حمام مشترک با این افراد در یک خزینه را به عهده‌ی خود دوستان می‌گذاریم. یعنی همین آب به جای پاکی و طهارت، پلیدی و نجاست عاید شخص کرده، ناپاک‌تر از قبل بیرون می‌رفت و بسیاری از بیماری‌های رایج آن دوره هم از همین چرک و مرض آب حمام منتقل می‌شد و جالب آن که عقیده‌ی عموم بر این بود که آب حمام برای مداوای بسیاری امراض مفید است، جلّ‌الخالق.

تعویض آب خزینه‌ی یک حمام برای اهالی محل چنان اتفاق مهمی بود که خبرش را گاهی با بوق حمام یا به وسیله‌ی جارچی اعلام می‌کردند و در این موقع بازار حمام چنان شلوغ می‌شد که اگر کسی حتی تا یک هفته بعد از تعویض آب می‌توانست به حمام برود جزو خوش‌اقبالان محسوب می‌شد.

در اوقات به خصوصی کسب و کار حمام رونق داشت که مثلاً یکی چند روز قبل از نوروز بود و یکی قبل از ماه رمضان و البته عروسی بهانه‌ی محکمی برای رفتن به حمام بود.

خشک، خشک

القصّه، در ادامه‌ی کار، شخص به خزینه رفته سر و تنی به آب زده بیرون می‌آمد و از اینجا دلّاک به میدان می‌آمد. اول یک لنگ برایش پهن کرده لنگ دیگری را لوله کرده زیر سرش می‌گذاشتند و دلاک عملیات کیسه‌کشی را آغاز می‌نمود. بعد از کیسه‌کشی و درآوردن چرک‌ها و گاهی نشان دادن آن‌ها به مشتری که نشان از خوش‌خدمتی و درستی کار دلاک بود، نوبت به مشتمال می‌رسید. مشتمال یکی از مطلوب‌ترین مراحل حمام بود که دلاک به جان مشتری افتاده گاه گردنش را می‌مالید، گاه شانه‌اش را، گاه زانو روی پایش می‌گذاشت، گاه روی کمر و پاها و سینه‌اش راه می‌رفت و آن وسط به جهت شیرین‌کاری با کف دست ضربه‌ی درستی به قسمتی از تن آن فلک‌زده نواخته صدای شترق مقبولی در حمام می‌پیچید که همین هم از آداب مشتمال بود. اگر کسی طالب آن بود که سر و ریش بتراشد یا حنا و خضاب به دست و پا و سر و رویش ببندد، در همین موقع دلاک خواسته‌ی مشتری را اجابت می‌کرد. حجامت نیز امری به شدت توصیه شده بود که هر شخص باید یکی دو مرتبه در سال انجام دهد که در گرمابه هم انجام می‌شد.

مشتمال در حمام
مشتمال در حمام

بعد از مشتمال نوبت لیف و صابون بود و بعد از آن شخص دوباره به خزینه رفته آبکشی نموده بیرون می‌آمد و با فریاد «خشک، خشک» که دلاک سرمی‌داد، برای شخص لنگ خشک می‌آوردند تا کار شستشو تمام شود. البته کیسه‌کشی و مشتمال و صابون‌زنی باز بسته به وسع و شأن و منزلت مشتری و انعامی که می‌پرداخت داشت و در مورد ناتوانان و غریبه‌ها یا اصلاً انجام نمی‌شد یا سردستی کار را انجام می‌دادند و روانه‌اش می‌کردند.

در مرحله‌ی بعد شخص به سربینه بازگشته و تا خشک شدن و رفع خستگی، باز بر حسب قدر و جایگاهش برایش چای و قهوه و چپق و قلیان می‌آوردند تا کیف حمام تکمیل گردد. سرآخر به پای تخت و بساط صاحب یا مسئول حمام که او را استاد حمامی (اوستا) صدا می‌زدند می‌رفت و حسابش را می‌پرداخت.

از آنجایی که در گرمابه‌ها گاه دزدی‌های اتفاق می‌افتاد و شخص بعد از حمام می‌آمد و می‌دید لباس و پول یا اشیاء دیگرش را زده‌اند و جا تر است و بچه نیست و همین مشکلاتی برای صاحب حمام به وجود می‌آورد، اشعار و جملاتی از این قبیل در حمام نصب کردند که:

هرکه دارد امانتی موجود

بسپارد به من به وقت ورود

نسپارد اگر شود مفقود

بنده مسئول آن نخواهم بود.

تا اینجا هرچه گفتیم مربوط به حمام مردانه بود اما حمام زنانه هم ماجرا دارد. قبل از آن اجازه بدهید از زمان و ساعت کار حمام‌ها بگوئیم.

بوق حمام

کار حمام‌ها با «بوق حمام» که نزدیک سحر از پشت بام حمام می‌نواختند و اهالی را خبر می‌کردند که حمام باز شده و آن‌هائی که نیاز به غسل و طهارت دارند قبل از اذان بشتابند تا دیر نشود، شروع می‌شد و تا غروب ادامه داشت. البته به جز ماه رمضان که حمام در تمام روز و شب باز بود.

معمولاً در کنار حمام مردانه، حمام زنانه بود که البته محل ورود آن در جائی غیر از معبر اصلی و یا حمام از سحر تا اول صبح مردانه و پس از آن تا غروب زنانه بود.

بام موزه حمام نواب - تهران
بام موزه حمام نواب - تهران

چه خبر است؟ مگر حمام زنانه است؟

آداب حمام زنانه قدری فرق داشت. به این ترتیب که اگر از زنان اعیان می‌خواستند به حمام بروند، خدمتکار و ندیمه و باقی را همراه خود برده تفاخر می‌کردند. دیگر اینکه همه‌ی زنان اسباب حمام مربوط به خودشان را داشتند و به وقت ورود و درآوردن لباس، برای جلوگیری از اتفاقاتی ناخواسته، روی سینی‌ای که با خود برده بودند نشسته، اعمال استحمام را به نوبت به جا می‌آوردند.

در حمام زنانه معمولاً صحبت گل می‌انداخت و زنان که همراه خود خوردنی‌های رنگارنگ می‌آوردند، ساعات طولانی در حمام به خوش‌وبش و صحبت و خوردن تنقلات و لقمه غذا و چیزهای دیگر مشغول می‌شدند و چنان غلغله‌ای در حمام به پا می‌شد که با همه‌ی پرده‌پوشی‌ها صدا به بیرون هم درز پیدا می‌کرد و از اینجاست که یک مکان شلوغ را به حمام زنانه تشبیه می‌کنند.

فعالیت‌های زنانه در حمام

حمام‌های زنانه محل بسیار خوبی برای نشان کردن دختران بود، چه در حمام هم ظاهر دختر هم رفتار و آداب و حجب و حیایش معلوم بود. دیگر آن که حمام‌های زنانه جایی برای طلسم و جادو و جنبل بود. برای آن که بخت یکی باز شود و بخت فلانی بسته. مهر یکی به دل دیگری بیفتد و مهر هوو از دل شوهر بیرون رود و هزار جور طلسم و سحر دیگر.

آخر سر هم بعد از مدتی طولانی، پای حساب و کتاب رفته مبلغ را به مسئول حمام که معمولاً همسر استاد حمامی بود و او را زن استاد (زن اوستا) می‌گفتند می‌پرداخت و روانه می‌شد.

حمام جن دارد

اما شایعاتی در مورد حمام‌ها وجود داشت از این قبیل که حمام شب‌ها محل اجتماع اجنه است و آن‌ها به استحمام می‌پردازند و چه حکایت‌ها و قصه‌های عجیب و غریب در این باب که دهان به دهان نمی‌گشت. از جمله بعضی می‌گفتند که جنیان زودتر از وقت، بوق حمام را به صدا درمی‌آورند که آدمیان را به حمام بکشانند یا وقتی کسی غیرطبیعی و به مانند جن‌زده‌ها می‌نمود می‌گفتند: «مگر بی‌وقتی رفته‌ای حمام؟». این بود که کسی بی‌وقت حمام نمی‌رفت یا استحمامش با ترس و لرز و نذر و آیه بود.

حمام نمره از کجا آمد؟

حمام نمره
حمام نمره

گذشت و گذشت تا وضع مملکت قدری تغییر کرده آب با لوله‌کشی به منازل و اماکن رسید. کم کم بساط حمام‌های خزینه هم برچیده شد و به جایش «حمام نمره» آمد. دلیل آن که این حمام‌ها به چنین اسمی معروف شده بودند آن بود که شکل حمام عوض شده به صورت اتاقک‌هایی درآمد که هرکدام یک رختکن کوچک و دوش مخصوص جداگانه و نمره‌ی مخصوص به خود داشت. این حمام‌ها حالت خزینه را نداشتند که عده‌ی زیادی همزمان بتوانند از آن استفاده کنند و به ناچار صفی تشکیل می‌شد و یکی از نمره‌ها که خالی می‌شد استاد حمامی نفر بعدی را صدا می‌زد که مثلاً به حمام نمره 5 برود. البته کیسه‌کشی و مشتمال همچنان در این حمام‌ها رواج داشت و تغییر زمانه، شکل حمام و بعضی جزئیات آن را تغییر داده بود. مثلاً در کنار چای، حالا نوشابه‌ی خنک هم به اقلام پذیرائی حمام‌ها اضافه شده بود و همین نوشابه که بعد از حمام گرم و بیرون آمدن از آن فضای بخارآلود صفایی داشت، یکی از دلخوشی‌های بچه‌ها و البته بزرگترها برای رفتن به حمام بود و چنین صداهایی که: «پسر یه کانادای تگری بیار برا آقا» زیاد در حمام شنیده می‌شد.

در حمام نمره هم یا شخص با خودش صابون و کیسه و سفیداب می‌آورد که در این صورت فقط پول آب را می‌پرداخت، یا این اقلام را حمام در اختیارش می‌گذاشت که بهای جداگانه داشت و مثلاً موقع حساب و کتاب که استاد حمامی می‌پرسید: «چی داشتی؟» جواب می‌داد: «آب و کیسه و صابون».

کم کم در خانه‌های اعیان حمام هم ساخته شد و به مرور در همه‌ی خانه‌ها رواج پیدا کرد و بازار حمام‌های عمومی از سکه افتاد. حالا هنوز هم گرچه خیلی اندک و انگشت‌شمار، در محله‌های قدیمی حمامی که درش باز باشد و بخاری از آن بلند شود و بشود در آن سر و تنی به آب زد پیدا می‌شود. بیشتر مشتری‌هایشان هم کارگران‌اند که با کم شدن کار و کارگر، بازار حمام هم بیشتر از قبل از رونق افتاده است. در همین موقع که سال 1398 باشد، حسب تفحصی که به عمل آوردیم، نرخ حمام ساده یعنی فقط آب ده هزار تومان و همراه با کیسه‌کشی و مشتمال و خلاصه حمام کامل حدود سی هزار تومان است.

معروف‌ترین حمام‌های ایران

بسیاری از حمام‌های قدیمی و بزرگ و مهم در ایران اکنون تبدیل به موزه شده‌اند که از میان آن‌ها می‌توان به حمام چهارفصل در اراک، حمام گنجعلی خان در کرمان، حمام فین در کاشان، حمام وکیل در شیراز، حمام قجر در قزوین و حمام نواب در تهران اشاره کرد.

حمامتاریخگردشگریگرمابهفرهنگ
نوشته‌هایم را درباره‌ی بازاریابی محتوایی، SEO و البته چیزهای دیگری که شاید برایتان جالب باشد خواهید خواند. در اینستاگرام من را با آیدی hossein__sobhani پیدا کنید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید