
سلام! من حسین دهقانم، دانشجوی مهندسی صنایع شریف و مدیرعامل شرکت پتروپالایش فرهاد که توی تأمین مشتقات نفتی کار میکنه. توی این متن میخوام از یه مشکل رایج توی پروژههای نفتی بگم—تأخیر توی زمانبندی—و اینکه چطور با دانش کنترل پروژه تونستم توی شرکت خودمون حلش کنم.
یه روز توی پتروپالایش فرهاد، یه پروژه تأمین گازوئیل داشتیم که باید توی 6 ماه تحویل مشتری میدادیم. همهچیز خوب پیش میرفت تا اینکه تأمینکننده خارجیمون گفت پمپهای اصلی پروژه به خاطر مشکلات لجستیکی با 2 ماه تأخیر میرسه. این یعنی هم جریمه قرارداد میخوردیم، هم مشتری عصبانی میشد. اون لحظه حس کردم کل زحمات تیمم داره به باد میره.
بهعنوان یه مهندس صنایع، نمیتونستم فقط بشینم و غر بزنم. یاد درسهای کنترل پروژهام افتادم و تصمیم گرفتم خودم دست به کار بشم. اول یه برنامه زمانبندی پایه (Baseline) رو که قبلاً با Primavera P6 درست کرده بودیم چک کردم. دیدم تحویل پمپها روی مسیر بحرانی پروژهست—یعنی هر روز تأخیر، کل کار رو عقب میندازه. بعد یه ماتریس ریسک سریع نوشتم و دیدم این تأخیر رو از قبل پیشبینی نکرده بودیم.
اولین کارم این بود که بافر زمانی رو چک کنم. خوشبختانه موقع برنامهریزی، یه 15% زمان اضافه برای فعالیتهای پرریسک گذاشته بودم، ولی کافی نبود. رفتم سراغ تحلیل دقیقتر. با تیمم نشستیم و از روش ارزش کسبشده (EVM) استفاده کردیم. فهمیدم SPI پروژهمون 0.8 شده—یعنی 20% از برنامه عقب بودیم.
به جای اینکه منتظر تأمینکننده بمونم، یه تصمیم گرفتم: تأمینکننده جایگزین داخلی پیدا کنیم. با یه شرکت توی جنوب کشور حرف زدم و تونستم پمپهای مشابه رو با یه قرارداد فوری بگیرم. همزمان، برای اینکه زمان رو جبران کنم، یه کم فشردهسازی (Crashing) کردم—به تیم نصب گفتم شیفت شب اضافه کنن تا وقتی پمپها رسید، سریع نصب بشه. هزینه شیفت شب کمتر از جریمه تأخیر بود، پس ارزشش رو داشت.
یه کار دیگه هم کردم: هماهنگی بین بخشها رو بیشتر کردم. یه جلسه سریع با تیم مهندسی و تدارکات گذاشتم و گفتم هر انحراف رو همون روز بهم بگن. اینطوری دیگه غافلگیر نمیشدیم.
با این کارا، تأخیر 2 ماهه رو به 3 هفته کم کردم. پمپها به موقع رسید، نصب شد و پروژه رو فقط با یه کم تاخیر تحویل دادیم. مشتری راضی موند و جریمهای هم ندادیم. هزینهها هم چون زود دست به کار شده بودم، زیاد بالا نرفت. اونجا فهمیدم کنترل پروژه یعنی همین: پیشبینی کن، ریسک رو ببین و سریع عمل کن.
توی صنعت نفت، پروژهها پر از پیچیدگیئه، ولی اگه برنامهریزی و پایش درست داشته باشی، میتونی از پسشون بربیای. من توی پتروپالایش فرهاد با این تجربه یاد گرفتم که یه تصمیم بهموقع چقدر میتونه بازی رو عوض کنه. شما توی کارتون با چه تأخیرهایی روبهرو شدید؟ چطور حلش کردید؟ برام بنویسید، چون هم کنجکاوم بدونم و هم شاید بتونم یه ایده بدم!