در میان تبوتاب کنونی پیرامون هوش مصنوعی، وعدههای کسب درآمد آسان و سریع همهجا را فرا گرفته است. با این حال، بسیاری از افراد در این مسیر با حجم انبوهی از اطلاعات متناقض و استراتژیهای ناکارآمد، دچار سردرگمی میشوند. اما اگر راهنمای شما فردی باشد که پیش از ظهور ChatGPT، کسبوکاری با بیش از ۱۰ میلیون دلار درآمد فروش (revenue) ساخته و ۱۶ سال تجربه در بازاریابی آنلاین دارد، چه؟ این مقاله بر اساس دیدگاههای یک چنین کارآفرینی نوشته شده است؛ کسی که اکنون تجربیات خود را در مورد استفاده استراتژیک از هوش مصنوعی به اشتراک میگذارد. آماده باشید تا با چند حقیقت کلیدی، غیرمنتظره و برخلاف تصور عموم روبرو شوید که نگاه شما را به کسب درآمد از هوش مصنوعی برای همیشه تغییر خواهد داد.
--------------------------------------------------------------------------------
۱. تله تولیدکننده محتوا: چرا بزرگتر شدن در عصر هوش مصنوعی سختتر از همیشه است؟
بسیاری از افراد با این تصور وارد دنیای هوش مصنوعی میشوند که میتوانند با تولید انبوه محتوا، به سرعت رشد کنند. اما حقیقت این است که تمرکز صرف بر رشد تعداد دنبالکنندگان، یک استراتژی شکستخورده است. این رویکرد با دو چالش اساسی مواجه است. چالش اول، تغییر بنیادین الگوریتمهای رسانههای اجتماعی است که به «تیکتاکی شدن» (TikTokification) شهرت یافته است. این الگوریتمها اکنون صفحات کوچک را برای دیدهشدن اولیه یاری میکنند، اما حفظ رشد و دیده شدن مداوم برای صفحات بزرگ بسیار دشوار شده است. پلتفرمها ترجیح میدهند محتوای یک صفحه کوچک اما بهینهشده را به جای محتوای شما نمایش دهند و این امر درآمدزایی از طریق اسپانسرینگ را به شدت تضعیف میکند.
این چالش با ظهور هوش مصنوعی تشدید میشود، زیرا رقابت با محتوای تولیدشده توسط آن تقریباً غیرممکن شده است. برای مثال، صفحاتی را در نظر بگیرید که با ابزارهایی مانند Veo 3 ویدیوهای ASMR تولید میکنند. این ابزارها میتوانند هر ۳۰ ثانیه یک ویدیوی جدید و جذاب بسازند. رقابت با این حجم از تولید، شما را وارد یک مسابقه بیپایان برای کمیت میکند که در آن بازنده خواهید بود. نتیجه این است که صفحاتی با میلیونها بازدید، به دلیل نداشتن یک برند مشخص و قابل دفاع، ممکن است تنها چند هزار دلار ارزش داشته باشند. زیرا به محض اینکه فرد دیگری با یک پرامپت ساده محتوای مشابه شما را تولید کند، مخاطبان به راحتی شما را فراموش خواهند کرد.
توصیه کلیدی: به جای کمیت، بر کیفیت و ساخت یک برند منحصربهفرد که توسط هوش مصنوعی قابل کپیبرداری نیست، تمرکز کنید. از هوش مصنوعی برای ارتقای محتوای خود استفاده کنید، نه اینکه به یک کارخانه تولید محتوای بیهویت تبدیل شوید.
۲. فرصتهای واقعی بازاریابی با هوش مصنوعی: فراتر از تولید محتوای انبوه
بزرگترین فرصتهای هوش مصنوعی برای بازاریابان، نه در تولید محتوای ویروسی بدون برند، بلکه در حل مشکلات واقعی کسبوکارها نهفته است. شرکتها به شدت نیازمند راهحلهایی هستند که هوش مصنوعی میتواند ارائه دهد و حاضرند برای آن پول خوبی بپردازند. دو فرصت بزرگ و غیرمنتظره در این حوزه عبارتند از:
* محتوای تولیدشده توسط کاربر با هوش مصنوعی (AI UGC): برندهای بزرگ مانند نایک و لولولمون، به شدت به محتوایی نیاز دارند که استفاده از محصولاتشان را توسط مشتریان واقعی نشان دهد. هوش مصنوعی اکنون میتواند این نوع محتوا را در مقیاس وسیع و با تنوع بینهایت (افراد مختلف، سناریوهای گوناگون) تولید کند. این فضا به سرعت در حال تبدیل شدن به یک صنعت چند میلیارد دلاری است و تقاضا برای آن بسیار زیاد است.
* آواتارها و سخنگویان هوش مصنوعی: یکی از بزرگترین موانع بازاریابان، عدم دسترسی به مدیران ارشد یا سخنگویان شرکت برای تولید محتوای ویدیویی است. تصور کنید چقدر دشوار است که برای یک مدیرعامل پرمشغله بلیت هواپیما رزرو کنید، چند روز از وقت او را برای فیلمبرداری بگیرید و یک تیم کامل استخدام کنید—این فرآیند کابوسی لجستیکی و بسیار پرهزینه است. آواتارهای هوش مصنوعی این بنبست خلاقیت را از بین میبرند. با ساخت یک آواتار از مدیرعامل، میتوان صدها ویدیوی تبلیغاتی، آموزشی یا داخلی را بدون نیاز به حضور فیزیکی او تولید کرد. این یک «اهرم قدرت عظیم» برای بازاریابان است که به آنها اجازه میدهد محتوا را با سرعتی بیسابقه تکرار و بهینه کنند.
۳. بزرگترین دروغ دنیای آنلاین: افسانه «درآمد غیرفعال»
بگذارید صریح باشیم: تقریباً چیزی به نام «درآمد غیرفعال» وجود ندارد. تمام روشهای کسب درآمد با هوش مصنوعی که نتایج واقعی به همراه دارند، نیازمند کار، یادگیری مداوم و تلاش فعالانه هستند. این ایده که میتوانید یک سیستم راهاندازی کنید و بدون هیچ تلاشی پول پارو کنید، یک افسانه است که برای فروش دورههای آموزشی ساخته شده است.
همانطور که این کارآفرین باتجربه میگوید: «تنها درآمد غیرفعالی که در زندگیام دیدهام، سرمایهگذاری است، آن هم زمانی که از ابتدا مبلغ هنگفتی پول داشته باشید.»
این یک حقیقت تلخ اما ضروری است. موفقیت در این حوزه نیازمند کار سخت، حل مسئله و تطبیق مداوم با فناوریهای جدید است، نه جستجو برای راهحلهای یکشبه. هر کسی که خلاف این را به شما بگوید، به احتمال زیاد در حال فروختن چیزی به شماست.
۴. بزرگترین مزیت رقابتی شما: انسانیت شما (حداقل در حال حاضر)
با وجود پیشرفتهای چشمگیر ابزارهای هوش مصنوعی مانند Veo 3، این ابزارها هنوز کامل نیستند. آنها به نظارت، خلاقیت و توانایی حل مسئله انسانی نیاز دارند. اشتباهات رایج در تولیدات هوش مصنوعی، مانند تولید تصویری با یک دست شش انگشتی، به وضوح نشان میدهد که چرا حضور «انسان در چرخه» (human-in-the-loop) هنوز حیاتی است.
در حال حاضر، هوش مصنوعی در تولید ایدههای خلاقانه و اصیل به خوبی انسان عمل نمیکند. این توانایی داستانسرایی، درک عمیق نیازهای یک کسبوکار و ارائه راهحلهای استراتژیک است که شما را از دریای تولیدکنندگان محتوای ماشینی متمایز میکند. بزرگترین مزیت شما این است که میتوانید مشکلات را به شیوهای حل کنید که هوش مصنوعی (فعلاً) قادر به آن نیست. به جای رقابت با ماشینها در کاری که بهتر انجام میدهند (تولید انبوه)، بر روی مهارتهایی تمرکز کنید که منحصراً انسانی هستند.
تقریباً تمام پولی که در طول زندگی خود به دست خواهید آورد، در آینده است. بنابراین همه چیز به یادگیری، استراتژی و برنامهریزی برای آینده بستگی دارد.
--------------------------------------------------------------------------------
نتیجهگیری
هوش مصنوعی یک ابزار متحولکننده است، نه یک عصای جادویی. موفقیت واقعی در این عرصه از کاربرد استراتژیک آن برای حل مشکلات واقعی کسبوکارها، تمرکز بر کیفیت و برندسازی به جای کمیت صرف، و درک این موضوع که مهارتهای انسانی شما هنوز ارزشمندترین داراییتان هستند، ناشی میشود. الگوریتمها و ابزارها تغییر میکنند، اما توانایی تفکر انتقادی، خلاقیت و داستانسرایی همیشه مورد تقاضا خواهد بود.
شما چگونه از خلاقیت و دیدگاه منحصربهفرد انسانی خود برای متمایز شدن در عصر هوش مصنوعی استفاده خواهید کرد؟
منبع:
https://youtu.be/G_-dmnOi5h0?si=RpZp7ZJMRp3dSk7a
ویرایش و خلاصه سازی:
https://notebooklm.google.com