ویرگول
ورودثبت نام
Yujin
Yujin
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

پرنده...

Mina:)
Mina:)

پرنده از لب ایوان

پرید، مثل پیامی پرید و رفت

پرنده کوچک بود

پرنده فکر نمی‌کرد

پرنده روزنامه نمی‌خواند

پرنده قرض نداشت

پرنده آدم ها را نمی‌شناخت

پرنده روی هوا

و بر فراز چراغ های خطر

در ارتفاع بی خبری می‌پرید

و آن لحظه های آبی را

دیوانه‌وار تجربه می‌کرد

پرنده، فقط یک پرنده بود..:)

کلاس ادبیات
가로등 불빛처럼 쓸쓸한 하루 끝에서 우두커니 선 채로 고독한 밤 한가운데 애써 밝게 웃어본다 :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید