ویرگول
ورودثبت نام
هوشنگ فناییان ۰۹۱۱۸۱۱۷۴۰۰
هوشنگ فناییان ۰۹۱۱۸۱۱۷۴۰۰
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

ریاضی و خدا

سلام مجدد به بحث چه به خدا نیازی داریم نگاهی کردید ؟

حالا برویم به بحث خدا و ریاضی برسیم

در ویکی پدیا آمده :

ریاضیات (به پارسی سره: انگارش یا رایش) (به فارسی تاجیکی: مَتِماتیک ) (به انگلیسی: mathematics ) فن محاسبۀ اعداد بوده و نیز به مطالعهٔ مباحثی چون کمیت (نظریه اعداد)، ساختار (جبر)، فضا (هندسه)، و تغییرات (آنالیز ریاضیات) می‌پردازد. در حقیقت، تعریفی جهانی که همه بر سر آن توافق داشته باشند، برای ریاضیات وجود ندارد.

خدا را می توان در نظم شناخت

«ریاضیات علم نظم است و موضوع آن یافتن، توصیف و درک نظمی است که در وضعیت‌های ظاهراً پیچیده نهفته است و ابزارهای اصولی این علم، مفاهیمی هستند که ما را قادر می‌سازند تا این نظم را توصیف کنیم.»

شاید به گونه ای دیگر بگوییم :

«علم ریاضی، قانونمند کردن تجربیات طبیعی است که در جمادات و گیاهان و حیوانات و بقیه‌ی مخلوقات مشاهده می‌کنیم. علم ریاضیات این تجربیات را دسته‌بندی و قانونمند کرده و هم‌چنین توسعه می‌دهد.»

و این امری است که انسان آنرا پالایش و سامان می دهد

شاید اغراق نباشد که :

«ریاضیات علم مدل‌دهی به سایر علوم است؛ یعنی زبان مشترک نظریات علمی سایر علوم، علم ریاضی است و امروزه هر علمی را تا حدودی می توان به زبان ریاضی بیان کرد، اگر ما نتوانیم ضعف ما است نه ضعف ریاضی.»

مثلا خدا بی نهایت است که ما نمی توانیم حقیقت و واقعیت بی نهایت را درک کنیم چرا که ما محدود به حدود هستیم

خدا آغاز و پایان ندارد و پایان را هم مانند آغاز درک نمی کنیم مانند اعداد که آغاز و پایانی ندارند به هر عددی شما می توان عدد یک را اضافه کنید یا کم کنید ولی ذهن انسان نمی تواند آنرا کما هو حقه درک نماید

در ریاضیات بی نظمی نمی تواند وجود داشته باشد هر مسئله ای دارای نظمی است که اگر بشر توانسته آنرا ایجاد نماید برگرفته از توانایی الهی در اوست

اما برای بیان این حقایق نیاز به (زبان ) و ادبیات داریم

شاید بتوانیم بگوییم تمام جهان از یک نقطه آغاز می شود و در جمع این نقاط با هم ، هم کلمه و هم عدد ایجاد می شود و هم نظم و هم حروف و کلمات و کتاب و یا اعداد و جمع و ضرب و تقسیم

خدا هست همانطور که علم بودنش را به ما عنایت کرد اگر ما نتوانیم او را درک کنیم و انکار کنیم مانند آن خفاشی است که روز را نمی تواند درک کند و شاید منکر روز باشد

وجود خدا پایه و اساس هستی است و همانطور که برای ادامه حیات به استمرار انرژی نیازمندیم این استمرار انرژی خود به خود ایجاد نمی شود و به یک منبع حقیقی و بی نهایت نیازمندیم که تنها منبع وجود الهی است

شاید برخی و یا بعضی منکر نیاز به منبع انرژی باشند باز بر می گردم به جناب خفاش که منکر نیاز به خورشید بوده است

شاید برخی انسان ها هم منکر خورشید باشند و بگویند جسم زرد رنگی است آن بالا که کمی می درخشد و کمی گرما می دهد و اگر نباشد هم موردی نیست

وجود خورشید و جاذبه خورشید و مغناطیس خورشید و نور خورشید را فقط می توان با ریاضیات درک کرد و اگر کسی بخواهد موردی و اصراری نداریم که برخی یا بعضی بگویند که به ریاضی نیازی ندارند

شاید یک مثال ساده جالب باشد

آیا نیاز به مربی را می توانیم منکر شویم ؟ خدا یک مربی است

آیا نیاز به پزشک را می توانیم منکر شویم ؟ خدا یک پزشک است

آیا نیاز به قضاوت را می توانیم منکر شویم ؟ خدا یک قاضی است

اگر در جهان تربیت ضعیف است یا جامعه بیمار است و ظلم فراوان علت در تمایل بشر به دوری از خداست و انکار وجود او

شاید شما یک گرسنه و برهنه را مشاهده کنید و آنرا ظلم الهی بدانید اما شما به عنوان یک انسان برای نبودن این فقز و بیمار چه قدمی برداشته ای ؟

شاید شما طالبان یا القاعده یا داعش را نشان دین بدانی و این در بی سوادی و عدم درک توست نه در داینت مقدس الهیه اسلام

خط اول قرآن دستور صریح به رحمانیت و رحیم بودن می دهد اگر فردی منافق به نام اسلام جنایت نماید چه ربطی به اسلام و دین الهی دارد ؟ اسلام منکر ظلم و جنایت علیه بشریت است

اسلام یعنی تسلیم خدا بودن ، اگر کسی تسلیم شیطان شد و لباس پزشک بر تن کرد و از بیمارش رشوه خواست

قوانین بشری توان اداره جامعه بشری را ندارد و تنها تعالیم الهیه و احکام الهی است که می تواند جهان را نظمی ثابت و مستحکم بدهد


خداریاضیمربیپزشکقاضی
به سه چیز دیدار دست دهد و رستگاری پدیدار شود پاکی دل و دیده و پاکی گوش از آنچه شنیده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید