منبع : https://iranfluent.com/blackcat-the-enormous-turnip/
The Enormous Turnip
MR Johnson has got a big garden
There are flowers and fruit trees in the garden
There are vegetables under the trees
MR Johnson has got a seed
It’s a small turnip seed
He puts the seed into the earth and goes to bed
In the night the turnip grows and grows and grows
It grows very, very big
It’s ENORMOUS
In the morning MR Johnson is in the garden
He puts his hand on the enormous turnip
“what a wonderful, turnip” he says
MR Johnson pulls the turnip but …. Nothing happens!
He pulls and pulls
But…. Nothing happens!
The turnip too big!
MR Johnson calls his wife, Lizzie
“come here, Lizzie come and help me this turnip too big”
MR Johnson and his wife Lizzie pull and pull and pull
But … nothing happens!
The turnip is too big!
MR Johnson calls his son, Ben
“come here, Ben come and help us this turnip is too big!
MR Johnson, his wife Lizzie and his son Ben pull and pull and pull
But … nothing happens the turnip is too big!
MR Johnson calls his daughter Katie
“come here, Katie come and help us this turnip is too big!
MR Johnson, his wife Lizzie his son Ben his daughter Katie pull and pull and pull
But… nothing happens the turnip is too big!
MR Johnson calls his dog Pip
“come here Pip come and help us this turnip is too big!”
MR Johnson his wife Lizzie his son Ben his daughter Katie and his dog Pip pull and pull and pull
But…nothing happens! The turnip is too big
MR Johnson calls his cat Lola “come here Lola come and help up this turnip is too big!
MR Johnson his wife Lizzie his son Ben his daughter Katie his dog Pip and his cat Lola pull and pull and pull
But… nothing happens! The turnip is too big!
A Little white mouse is under the apple tree the little mouse looks at MR Johnson and his family
MR Johnson calls the mouse “come here little mouse come and help us this turnip is too big!
MR Johnson his wife Lizzie his son Ben his daughter Katie His dog Pip his cat Lola and the little mouse pull and pull and pull and … POP
The enormous turnip comes out of the earth
MRS Johnson says “come and help me cook this wonderful enormous turnip
She goes into the house with MR Johnson her son Ben her daughter Katie her dog Pip her cat Lola and the little white mouse
MR Johnson, Ben, Katie, Pip, Lola and little white mouse help MRS Johnson
Cook the enormous turnip
MR Johnson, MRS Johnson, Ben, Katie, Pip, Lola, and the little white mouse eat enormous turnip
Mmm! This turnip is delicious “says everyone
شلغم عظیم
آقای جانسون یک باغ بزرگ داره
در باغ گل و درختان میوه هست
زیر درختان سبزیجات است
آقای جانسون یک دانه هم داره
این یک دانه شلغم کوچک است
او دانه را در زمین می کارد و به رختخواب می رود
در شب شلغم می روید و می روید و می روید
خیلی خیلی بزرگ میشه
بسیار زیاد بزرگ میشه
صبح آقای جانسون در باغه
دستش را روی شلغم عظیم می گذاره
او می گوید: "چه شگفت انگیز، شلغم".
آقای جانسون شلغم را می کشد اما…. هیچ اتفاقی نمی افتد!
می کشد و می کشد
ولی…. هیچ اتفاقی نمی افتد!
شلغم خیلی بزرگه!
آقای جانسون با همسرش لیزی تماس می گیره
"بیا اینجا، لیزی بیا و به من کمک کن این شلغم خیلی بزرگ است"
آقای جانسون و همسرش لیزی می کشند و می کشند و می کشند
اما ... هیچ اتفاقی نمی افتد!
شلغم خیلی بزرگ است!
آقای جانسون پسر خودش بن را صدا می زند
«بیا اینجا، بن بیا و به ما کمک کن این شلغم خیلی بزرگ است!
جانسون، همسرش لیزی و پسرش بن میکشند و میکشند و میکشند
اما ... هیچ اتفاقی نمی افتد شلغم خیلی بزرگ است!
آقای جانسون دخترش را کتی صدا می کند
«بیا اینجا، کتی بیا و به ما کمک کن این شلغم خیلی بزرگ است!
آقای جانسون، همسرش لیزی، پسرش بن، دخترش کیتی، میکشند و میکشند و میکشند
اما ... هیچ اتفاقی نمی افتد شلغم خیلی بزرگ است!
آقای جانسون سگ خود پیپ را صدا می زند
"بیا اینجا پیپ بیا و به ما کمک کن این شلغم خیلی بزرگ است!"
آقای جانسون همسرش لیزی پسرش بن دخترش کیتی و سگش پیپ می کشند و می کشند و می کشند
اما ... هیچ اتفاقی نمی افتد! شلغم خیلی بزرگ است
آقای جانسون گربهاش را لولا صدا میزند: «بیا اینجا لولا بیا و کمک کن تا شلغم خیلی بزرگ است!
جانسون همسرش لیزی پسرش بن دخترش کیتی سگش پیپ و گربه اش لولا می کشند و می کشند و می کشند
اما ... هیچ اتفاقی نمی افتد! شلغم خیلی بزرگ است!
یک موش سفید کوچک زیر درخت سیب است، موش کوچک به جانسون و خانواده اش نگاه می کند.
آقای جانسون به موش می گوید: «بیا اینجا موش کوچولو بیا و به ما کمک کن این شلغم خیلی بزرگ است!
جانسون همسرش لیزی پسرش بن دخترش کیتی سگش پیپ گربه اش لولا و موش کوچولو می کشند و می کشند و می کشند و ...
شلغم عظیم از زمین بیرون می آید
خانم جانسون میگوید: «بیا و به من کمک کن تا این شلغم عظیم را درست کنم
او با جانسون پسرش بن دخترش کتی سگش پیپ گربه اش لولا و موش سفید کوچک به خانه می رود.
جانسون، بن، کتی، پیپ، لولا و موش سفید کوچک به خانم جانسون کمک می کنند
شلغم بزرگ را می پزند
آقای جانسون، خانم جانسون، بن، کتی، پیپ، لولا و موش سفید کوچک شلغم بزرگ می خورند
ممم! همه می گویند این شلغم خوشمزه است