
نویسنده و تحلیلگر: ایمان هژبر
شهریور ۱۴۰۴
فیلم «پیر پسر» با کارگردانی اکتای براهمی، تجربهای متفاوت و هوشمندانه در سینمای معاصر ایران ارائه میدهد. داستان فیلم حول محور زندگی خانوادهای ایرانی در دل تهران و روابط پیچیده میان پدر و دو پسرش شکل میگیرد. روایت با الهام از چند نمایشنامه کلاسیک، بهویژه با نگاهی به اثر جاودان داستایوفسکی « برادران کارامازوف »بازنویسی شده تا با فرهنگ و مناسبات ایرانی همسو گردد.
یکی از نقاط قوت فیلم، استفادهی استعاری از اشیاء و جزئیات است. مشابه نگاه علی حاتمی در آثارش که هر عنصر نمادین، مانند سیب در فیلم «حسن کچل»، معنا و بار عاطفی خاصی داشت، در «پیر پسر» کفش به عنوان عنصر نمادین برجسته میشود. در یکی از سکانسها، لیلا حاتمی گاه با کفش جلو باز و گاه با کفش جلو بسته ظاهر میشود؛ انتخابی که بهطور مستقیم به رابطهی او با طرف مقابل اشاره دارد. این تضاد، پیچیدگی و دوگانگی شخصیت او را برای تماشاگر برجسته میکند.
کفش مشکی مردانه متعلق به علی (با بازی حامد بهداد) و پدرش (حسن پورشیرازی) نیز حامل بار نمادینی است. در صحنهای که پدر قصد دارد آن کفش را بپوشد، پیوند بین گذشته و حال و همچنین تعهدات و نوع روابط خانوادگی بهزیبایی به تصویر کشیده میشود.
خانهای که محل زندگی علی، برادرش و پدر است، در اصل متعلق به مادر علی بوده؛ اما پدر با مکاریهای شخصیتیاش آن را تصاحب کرده است. طراحی این خانه دقیق و حسابشده است و کاملاً با فضای روانشناختی داستان همخوانی دارد. دکور، رنگبندی و نورپردازی خانه، علاوه بر زیبایی بصری، شخصیتها و وضعیت عاطفی آنان را نیز برجسته میسازد.
دیالوگها و تعاملات میان پدر و فرزندان، نمونهای از بازیگری در سطح بالا هستند. بازیگران با تسلط بر نقشهای خود، جزئیات روانشناختی شخصیتها را به شکلی ظریف و تأثیرگذار ارائه میدهند و همین امر سبب میشود تماشاگر با احساسات آنها همذاتپنداری کند.
پایان فیلم «پیر پسر» یکی از بخشهای ماندگار آن است. خشونتی که در سکانس پایانی به تصویر کشیده میشود، هرچند آرام ولی پرتنش است و مخاطب را میخکوب میکند. برخلاف خشونتهای رایج در سینمای هالیوود که اغلب کارکردی سرگرمکننده دارند، اینجا خشونت بهشدت واقعی و سنگین است؛ بهگونهای که ذهن مخاطب را درگیر میسازد و او را به فکر وامیدارد: «کاش اینطور میشد یا نمیشد.»
در مجموع، «پیر پسر» علاوه بر آنکه فیلمی روانشناختی و عمیق در سینمای ایران است، مرزهای اختیارات و آزادیهای سینما را نیز جابهجا میکند؛ از نمادسازی با کفشها گرفته تا صحنههایی که حضور لیلا حاتمی در حال درآوردن لباس یا زیر دوش را به شکلی زیرکانه به تصویر میکشد؛ جایی که سانسورچیها نیز نمیتوانند به آسانی آن را حذف کنند، در حالی که تمامی ضوابط رعایت شده است. اگرچه فیلم بیش از دو سال پیش ساخته شده است، اما تازه موفق به اخذ مجوز اکران شده و با استقبال سینمادوستان روبهرو گردیده است؛ تا جایی که در هفتههای اخیر رکورد فروش را نیز از آن خود کرده است.
نکتهای که نباید از آن غافل شد، تیتراژ پایانی فیلم است. «پیر پسر» برای پایانبندی خود سناریویی زیبا طراحی کرده است؛ حرکت دوربین در فضای خانه و مرور دوباره اتفاقات پرالتهاب داستان، همراه با موسیقی فوقالعاده، به جذابیت فیلم افزوده و فرصتی دوباره برای تأمل در اختیار مخاطب قرار میدهد. با این حال، متأسفانه سالندار سینما خیلی زود چراغهای سالن را روشن کرد و تماشاگران را از تماشای این بخش محروم نمود. این رفتار حرفهای نیست و بخشی از تجربهی کامل فیلم را از مخاطب دریغ میکند. امید است صاحبان و مدیران سالنهای سینما به این نکته بیش از پیش توجه کنند؛ چرا که تیتراژ نیز بخشی جدانشدنی از فیلم است و برای بسیاری از فیلمبازها، تماشای آن تا آخرین ثانیه بخشی از لذت سینما محسوب میشود.