مدرسه توسعه رهبری بی نهایت
مدرسه توسعه رهبری بی نهایت
خواندن ۹ دقیقه·۲ سال پیش

استراتژی هايي که به رشد رهبران کمک می کند.

منبع: hbr

ترجمه: مدرسه توسعه رهبري بي نهايت

هر هفته با شواهد زیادی روبرو می شویم که رهبران نمی‌توانند حجم تغییرات، عدم اطمینان و پیچیدگی‌هایی را که امروزه با آن روبرو هستیم کنترل کنند. در این مقاله، نویسندگان شش استراتژی جهت بهبود توانایی های رهبران برای یادگیری، رشد و هدایت موثرتر پیچیدگیهای دنیای امروز پیشنهاد می دهند. اولین قدم این است که سختی و خروج از راحتی را به عنوان یک بخش عادی و موردانتظار در فرایند رشد و یادگیری بپذیریم. همانطور که ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت، توضیح داد، رهبران باید از طرز فکر"همه چیز را می دانند" به " همه چیز را یاد می گیرند" تغییر کنند. این تغییر در طرزفکر، به خودی خود، می تواند با برداشتن فشار از روی شما برای دانستن تمامی پاسخ ها، سختی مسیر را کاهش دهد.

اگر اندک شکی هم در مورد اهمیت توانایی رهبران سازمانی در خصوص هدایت تغییرات ، عدم قطعیت ها و اختلالات وجود داشت، ظهور همه گیری جهانی کرونا در سال ۲۰۲۰ این ضرورت را به خوبی روشن کرد. و در حالی که همه ما امیدواریم از از این نوع بیماریهای همه گیردر آینده جلوگیری کنیم، یک موضوع مسلم است - نمی توانیم از پیچیدگی های روزافزون دنیای امروز اجتناب کنیم.

رهبرانی که ما با آن ها کار می کنیم، اغلب احساس سردرگمی، مجهز نبودن، یا شکست در مواجهه با چالش های رو به رشد نقش های خود را گزارش می دهند.همان طور که رابرت کیگان و لیزا لاهی در کتاب خود به نام "مصونیت در برابر تغییر" توضیح می دهند، وقتی پیچیدگی جهان ما از پیچیدگی ذهن ما پیشی گرفته باشد، داشتن این احساس به راحتی قابل درک است. به بیان دقیق، قدرت محاسباتی از اواسط دهه 1950 بیش از یک تریلیون برابر افزایش یافته است، اما مغز ما بدون تغییر باقی می ماند.

رهبران برای اینکه بتوانند دیگران را درمواجهه با پیچیدگی روزافزون به طور موثر هدایت کنند ابتدا باید یاد بگیرند که خودشان را رهبری کنند. اگرچه هر رهبر با شرایط منحصر به فرد خود مواجه است، ما در این نوشتارشش استراتژی را مشاهده کرده ایم و پیشنهاد می دهیم که توانایی شما را برای یادگیری مداوم، تکامل و مواجهه با چالش‌های پیچیده‌تر سرعت می‌بخشد.

استراتژی 1- با ندانستن راحت و در پذیرش باشید

در طول زندگی حرفه ای خود، ما شرطی شده ایم که همواره یک پاسخ واحد، قطعی و صحیح داشته باشیم. با توجه به اینکه مغز ما عدم قطعیت را به عنوان یک خطر یا تهدید می بیند، احساس استرس در مواجهه با موقعیت های ناآشنا از نظر فیزیولوژیکی طبیعی است. این امر به ویژه در مورد افراد موفقی که شغل خود را بر اساس دانستن یا یافتن پاسخ "درست" بنا کرده اند صادق است. گرچه اجتناب از این احساسات ناخوشایند یک تمایل طبیعی انسان است، اما می تواند به مانع مهمی برای یادگیری، رشد در آینده و در نهایت عملکرد مناسب تبدیل شود.

به جای پرهیز از این احساسات، ما باید یاد بگیریم که سختی و خروج از راحتی را به عنوان بخشی عادی و قابل انتظار از فرآیند یادگیری بپذیریم. همانطور که ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت توضیح داد، رهبران باید از طرز فکر «همه چیز را می دانند» به «همه چیز را یادمی گیرند» تغییر کنند. این تغییر در طرزفکر، به خودی خود، می تواند با برداشتن فشار از روی شما برای دانستن تمامی پاسخ ها، سختی مسیر را کاهش دهد.

استراتژی 2- بین مسایل مشکل و پیچیده تمایز قائل شوید.

بسیاری از ما اصطلاحات مشکل و پیچیده را به جای یکدیگر استفاده می کنیم، در حالیکه در واقع هرکدام شرایط بسیار متفاوتی را نشان می دهند. به عنوان مثال، قانون مالیات مشکل است، به این معنی که ماهیت آن بسیار فنی است و درک آن دشوار است، اما شما می توانید آن را به بخش های جزئی و کوچکتر تقسیم کنید، با یک متخصص (یا چند نفر) مشورت کنید و به طور کلی راه حلی برای آن بیابید.

برعکس، چالش‌های پیچیده حاوی وابستگی های متقابل هستند که برخی از آنها ممکن است ناشناخته باشند و ممکن است در طول زمان به روش‌های غیرقابل پیش‌بینی تغییر کنند. علاوه بر این، یک اقدام یا تغییر در یک بعد از یک موضوع می تواند منجر به نتایج و خروجی های نامتناسب و پیش بینی نشده شود. به عنوان مثال، سیاست خارجی و تغییرات آب و هوایی چالش های بغرنج و پیچیده هستند. در حالی که ممکن است در مورد این موضوعات هیچ کمبودی وجود نداشته باشد، اما هیچ راه حل روشنی هم وجود ندارد. در نتیجه، راه‌حل‌ چالش‌های پیچیده معمولاً از طریق آزمون و خطا پدیدار می‌شوند و نیاز به تمایل، فروتنی و توانایی برای عمل کردن، یادگیری و سازگاری دارند.

استراتژی 3- کمال گرایی را رها کنید

در یک محیط پیچیده، بستر و شرایط به طور مداوم در حال تغییر است. بنابراین، رسیدن به کمال بیهوده است. در عوض، پیشرفت را هدف قرار دهید، انتظار اشتباهات را داشته باشید و بدانید در صورت نیاز توانایی اصلاح مداوم مسیر را دارید. برای افراد پردستاورد و مستعد کمال گرایی، منیت (ego) ها و هویت های دلخواه (مثلاً موفق بودن یا "متخصص" بودن) می تواند مانعی جهت رشد و پیشرفت باشد. برای رها کردن کمال‌گرایی، ترس‌های اصلی خود را شناسایی کرده و به رسمیت بشناسید - مانند "شکست خواهم خورد"، "بد به نظر می‌رسم" یا "تصمیم اشتباهی خواهم گرفت". زیربنای این ترس‌ها یک فرض اغلب ضمنی و بررسی نشده است : "اگر هر یک از این ترس‌ها به نتیجه برسد، من قادر به بازیابی خود نخواهم بود"

چندین سال با مراجعین زیادی کار کرده‌ایم تا یاد بگیرند این روحیه کمال گرایی را از طریق گفتگو با افرادی که در حرفه خود اشتباه یا شکستی داشته‌اند، از بین ببرند. آنها درباره یادگیری، فرصت‌های جدید و رشد حرفه‌ای که در نتیجه اشتباه و یا شکست افراد به دست می آید، مطالب زیادی می‌شنوند، اما هرگز فجایع پایان شغلی را که برای خود به تصویر کشیده اند را در این گفتگوها نمی‌شنوند. از بین بردن این مفروضات در طول زمان می تواند به شما این امکان را بدهد که کمال گرایی را رها کنید و بپذیرید که در این راه باید انتظار اشتباه و شکست را داشت.

استراتژی 4- در برابر ساده سازی بیش از حد چالشها و نتیجه گیری های سریع مقاومت کنید.

ساده سازی بیش ازحد چالش های پیچیده وسوسه انگیز است، به طوری که کمتر دلهره آور به نظر می رسند. به عنوان مثال، تقسیم یک چالش به اجزای مربوط به آن می تواند به شما کمک کند که احساس کنید کنترل و تسلط بیشتری بر چالش دارید، اما در مقابل می تواند دید شما را محدود کند ومنجر به احساس امنیت کاذب شود. به همین ترتیب، قیاس با چالش‌هایی که در گذشته با آن‌ها روبرو بوده‌اید، می‌تواند مفید باشد، اما می‌تواند باعث شود ظرافت های منحصر به فرد چالش فعلی را نبینید و از دست بدهید.

بسیاری از افراد پردستاورد و موفق ، سوگیری و خطایی از جنس اقدام دارند و در مواجهه با چالش هایی که راه حل واضح و مسیر عملی روشنی برای آن نمی یابند، به سرعت ناامید می شوند. رهبران به جای تسلیم شدن در برابر میل به حل سریع چالش ها و نیاز به اقدام، باید یاد بگیرند که با یک رویکرد منظم ، تعادلی بین درک مشکل اصلی و سوگیریهای خود (اقدام گرایی) ایجاد کنند. به عنوان مثال، وقتی در یک سازمان مسائل سیستمی مهمی مانند استخدام، ارتقاء، توسعه، و شیوه‌های جبران نادیده گرفته شود، صرفا استخدام یک رهبر در یک سازمان، به خودی خود، کافی نیست.

استراتژی 5- مسیر را تنها نروید

بسیاری از رهبرانی که ما با آنها کار می‌کنیم، در مواجهه با تغییر مداوم و عدم اطمینان در چالش‌هایی که با آن روبرو هستند، احساس انزوا می‌کنند. بخشی از احساس انزوای آنها ناشی از این باور ضمنی است که باید همه مسائل را خودشان حل کنند. همانطور که پیچیدگی و حجم کار ما افزایش می یابد، تمایل طبیعی ما به این سمت است که تمرکز و تلاش های فردی خود را دو برابر کنیم. هنگام مواجهه با چالش های نسبتا کوتاه مدت با راه حل های شناخته شده، این می تواند یک استراتژی موثر باشد. با این حال، وقتی با چالش هایی مواجه می شویم که در آن دامنه کامل موضوع و وابستگی های متقابل آنها مشخص نیست، چه برسد به راه حل ها، این نگرش (دو برابر کردن تلاش) می تواند یک فاجعه باشد. این فرصتی است که تمرین دسترسی به شبکه خود و فراتر از آن دستیابی به دیدگاه و چشم انداز وسیعتر را پرورش دهید.

هر یک از ما محدودیت های ذاتی در مورد آنچه می دانیم و آنچه می توانیم در هر موقعیتی انجام دهیم داریم. با این حال، می‌توانیم به طور نمایی و تصاعدی دانش و دیدگاه خود را با پرورش و تعامل با شبکه‌ای از همتایان و همکارانی که هرکدام مجموعه‌ای از تجربیات و دیدگاه‌های خود را دارند، گسترش دهیم. همانطور که توسط یکی از مراجعین ما که مدیرعامل است بیان شده است، «وقتی سعی می‌کنم یک موضوع پیچیده را درک کنم، اولین کاری که انجام می‌دهم این است که با افرادی ارتباط برقرار کنم که نظرشان برایم ارزشمند است و تجربه‌شان از جهاتی با من متفاوت است. من می خواهم بدانم «آنها چگونه به این وضعیت نگاه می کنند؟ دیدگاه آنها چیست؟ با چه کس دیگری می توانم صحبت کنم؟" او در ادامه توضیح داد: «منظور این نیست که از آنها انتظار داشته باشم پاسخی داشته باشند، بلکه من می‌خواهم به افکار و منابع آنها متصل شوم.»

استراتژی 6- چشم انداز وسیع تر و گسترده تری برای خود ایجاد کنید.

رهبران اغلب در چالش هایی که با آن روبرو هستند، گیر می کنند زیرا بیش از حد در آنها غوطه ور هستند. همانطور که ران هایفتز، مارتی لینکسی و الکساندر گراشو در کتاب «تمرین عملی رهبری انطباقی» توصیف کرده اند، « از دور به موضوع نگاه کردن » یا حرکت از «پیست رقص به بالکن»، دیدگاهی گسترده تر و دید سیستمی از مسائل را به شما ارائه می دهد و می تواند بر فرضیات بررسی نشده ای نور بتابانند که در غیر این صورت قابل مشاهده نبودند،. از این "بالکن" یا نقطه ای مرتفع (از بالا)، وابستگی های متقابل و الگوهای تکرارشونده بزرگتر قابل مشاهده می شوند و به طور بالقوه موانع پیش بینی نشده و راه حل های جدید را آشکار می کنند. این دیدگاه کل نگرتر امکان انطباق پذیری و اصلاح مسیر بیشتر را در صورت نیاز فراهم می کند. با انجام یک تمرین منظم برای هدایت این پیست رقص به بالکن، می توانید ظرفیتی در خود برای دیدن تصویر بزرگتر و چابک تر شدن ایجاد کنید.

به نظر می رسد که ما به عنوان رهبر نمی توانیم میزان تغییر، عدم اطمینان و پیچیدگی را که با آن روبرو می شویم را کنترل کنیم. با این حال، اتخاذ استراتژی‌های پیشنهادی فوق می‌تواند توانایی ما را برای یادگیری مداوم، رشد و هدایت موثرتر در پیچیدگی روزافزون دنیایمان بهبود بخشد.

رهبريتوسعه رهبريمدرسهكوچينگمهارت كوچينگ
باور من بر این است ایران با اراده خودمان ساخته می شود. اگـــــــر روحیه و امید داشته باشیم. azaminejad@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید