در همین اول خوبه تکلیف یک موضوعی کاملا روشن بشه و اون هم این که ما کامپیوتری ها بخصوص برنامه نویسامون معتقدیم همه چیز الگوریتم داره از شعر تا ژنتیک ، از خلقیات تا تصمیمات. فقط الگوریتم بعضی از چیزها کشف شده و بعضی از الگوریتم ها هنوز کشف نشده. مثلا من فکر میکنم تا چند سال دیگه کامپیوتر میتونه موسیقی هایی بنویسه (Compose کنه) که از موسیقی های نوشته شده توسط بزرگترین های این حوزه قوی تر باشه.
حالا تولید ایده هم به نظرم از این موضوع جدا نیست. مثلا من فکر نمیکنم ایده ها فقط به کسانی میرسد که از هوش و یا خلاقیت بالایی برخوردارند. به نظر من هر کسی که ذهنش رو برای تولد ایده آماده کنه، ایده به ذهنش میرسه. حالا من در این مطلب قصد دارم براتون از این بگم که چطوری ما میتونیم ذهنمون رو برای تولد یک ایده آماده کنیم. پس اگر بهتون تا حالا گفتن که ایده ها رو لک لک ها میارن دروغ گفتن. ذهنی که آماده باشد با رویداد هایی که در این مطلب بهشون اشاره میکنم آبستن یک ایده میشود.
این سفری که من ازش نام میبرم با سفرهای تفریحی کمی متفاوت است. قطعا در این سفرها هم خوش خواهید گذروند ولی باید چشمتان باز و مغزتان فعال باشد برای یافتن ایده های جالب که در آن شهر یا کشور پیاده شده است ولی در شهر یا کشور شما نیست. مثلا فرض کنید برای سفری میروید به یک کشور اروپایی و متوجه میشوید مردم در ایستگاه اتوبوس مرتب به گوشی شان نگاه میکنند. شاید در نگاه اول برداشت ما این باشد که مردم عجولی هستند و مرتب به ساعت گوشی نگاه میکنند. در حالی که اگر هوشیارانه بهشون نگاه کنیم خواهیم دید برنامه ای روی گوش شان هست که زمان بندی و موقعیت کنونی اتوبوس های آن مسیر را نمایش میدهد. خوب این برنامه و سخت افزار موجود برروی اتوبوس ها و ... همگی میتوانند ایده هایی برای کسب و کار شما باشد.
مشاهده ی تبلیغات میتواند به شما ایده هایی بدهد در تکمیل محصول یا خدمتی که درحال تبلیغ آن هستند. مثلا شما درحال مشاهده ی تبلیغ یک شرکت ترابری هستید ممکن است به ذهنتان برسد مدیر این شرکت ها نگران افزایش هزینه هایشان هستند پس اگر من برنامه ای به آنها بدهم که بهترین مسیرها را به ماشین هایشان پیشنهاد بدهد و ماشین ها کمتر در ترافیک بمانند هم مصرف سوخت پایین خواهد آمد و هم رضایت مشتری از عملکرد شرکت بالا میرود.
تمامی نمایشگاهها از لوازم آرایش و بهداشتی تا ساختمان میتواند به شما ایده های خوبی بدهد. همچنین میتوانید از این نمایشگاهها و توسعه و سابقه ی کسب و کارهایی که آنجا هستند متوجه حجم تقریبی پول در جریان در آن حوزه بشوید. همچنین میتواند ایده ای به ذهن شما خطور کند که مثلا در نمایشگاه گل و گیاه ایرادی می بینید که کسب و کارهایشان را اذیت میکند حتی اگر آنها به شرایط عادت کرده باشند ولی بازهم اگر شما بتوانید با ایده تان نیاز آنها را برطرف کنید. ایده ی شما بسیار مورد استقبال آن صنف خواهد شد.
در فضای اینترنت به دنبال ایده بگردید. مثلا در مورد خانه و خرید و فروشش تحقیق کنید ممکن است شما به این نتیجه برسید که چرا ملک ها توسط مالک باید ارزش گذاری شود و چرا توسط کارشناسانی به صورت شفاف بررسی نمیشود و نتیجه برای عموم قابل مشاهده نمی باشد. در نتیجه ایده ی شما اعزام کارشناس و تهیه ی بانک اطلاعاتی دقیق از وضعیت خانه باشد که قابل ارائه به همه ی مردم است.
تجربیات شغلی شما بسیار با اهمیت هستند. این تجربیات فقط برای شما پیش آمده است پس اگر به آنها خوب نگاه کنید حتما میتوانید از محاسن و معایب آنها ایده کسب کنید. برای مثال بسیاری از کسب و کارها بعضی از روزها نیروهایشان دورکاری میکنند و یا چند محل خدمت در شهر یا کشور دارند. این درحالیست که نیازمند سیستم جامعی برای ثبت ورود و خروج اعضایشان در هر یک از این محل ها هستند. این موضوع میتواند یک منبع پیدایش ایده برای شما باشد.
طی روز زمانی را به گوش دادن و خواندن اخبار اقتصادی اختصاص بدین. این موضوع بهتون کمک میکنه جهت جریان پول رو در شهر یا کشورتون تشخیص بدین تا فکر ایده پرورتون رو در اون حوزه متمرکز کنید و یا از ایده های حوزه های بی پول فرار کنید. همچنین میتونید از میان اخبار اقتصادی صنایع و یا کسب و کارهایی را بیابید که ممکن است شما برای رفع اشکال و یا محدودیتی در آنها بتوانید ایده ای داشته باشد.
مهمممممم ترین مرکز تولد ایده ها بخش علایق وجود شماست. یک لحظه به فردی که از رستوران گردی لذت میبرد ولی هیچ بانک اطلاعاتی از کیفیت رستوران ها و موقعیت فیزیکی شان و ... نداشت فکر کنید. به نظرتون چند سیخ کباب بی کیفیت خورد؟! این آدم بخاطر علاقه به رستوران گردی بود که نیازی رو احساس کرد و بانکی از اطلاعات رستوران ها درست کرد. بسیاری از کسب و کارهای موفق اطرافمون ایده شان از علاقه ی یک نفر بدست آمده.
در ضمن وقتی قصد داریم روی ایده ای کار کنیم که بهش علاقه داریم هم باعشق بیشتری کار میکنیم و هم خستگی رو احساس نمیکنیم. و آن طرح موفق می شود.
ما طی روز از کالاهای زیادی استفاده میکنیم و با خدمات زیادی درگیریم مثلا از تاکسی استفاده میکنید و کرایه ی تاکسی شما میشود ۲۷۵۰ تومان و شما ۳۰۰۰ تومان که دادید راننده از شما تشکر میکند و میرود. و شما توی این وضعیت پیش خودتون میگید ۲۵۰ تومان به چه دردم میخوره بخوام سرش بحث کنم. و شاید زیر لب چیزی بگید و برید. ولی یک نفر اینطور رفتار نکرد و ایده ای به سرش زد تا دوتا از خدماتی که هرروز ازشون استفاده میکرد رو با هم ترکیب کنه و برنامه ی پرداخت الکترونیک کرایه ی تاکسی رو بنویسه.
پس برای اینکه مغزتان را بستری برای بدنیا آوردن ایده کنید باید نسبت به همه چیز حساس باشید و به هیچ چیز عادت نکنید.
در آخر با همه ی این روش ها وقتی که اولین علائم ایده تون رو دیدید سریع حول نشید و بگید اسمش رو چی بزارم؟ این اولین گام مواجه شدن با یک ایده نیست. اول از همه به این فکر کنید که قطعا یک نفر قبلا توی ایران (کشور محل پیدایش ایده) به این ایده رسیده. پس شروع کنید درباره ی ایده تون و یا بخش های مختلفش جستجو کنید تا اون فرد و ایده اش رو پیدا کنید.
اگر ایده در ایران پیدا شد. ببینید توی چه مرحله ای هست و چقدر از شما جلوتر است. حالا اون ایده و ایده ی خودتون رو روی هم بندازین تا ببینین کجاهای ایده هاتون باهم مشترک و کجا ها با هم متفاوت است. توی این مرحله شما باید نقاط متفاوت ایده تون رو بیشتر کنید.
حالا اگر توی ایران پیدا نشد دنبال ایده تون توی دنیا بگردید. به احتمال زیاد توی یک گوشه ای از دنیا مشابه ایده تون رو پیدا میکنید. اگر پیدا کردید خیلی شانس آوردید چون از اینجا به بعد کارتون خیلی راحت میشه چون اون ایده و یا محصول دیگه رقیب شما توی کشورمون نیست بلکه منبع رایگان الهام خواهد بود. تنها کاری که لازم است انجام بدید اینه که نقاط اختلاف ایده هاتون رو به ایده ی خودتون اضافه کنید و ایده ی کامل تری داشته باشد.
اگر توی دنیا هم مشابه ایده تون رو پیدا نکردید از نظر من یعنی درست جستجو نکردید و بیشتر بگردید. ولی اگر اصرار دارید که ایده تون فقط به ذهن خودتون رسیده و هیچ مشابهی در دنیا نداره بهتون تبریک میگم. ولی بدونید برای پیاده سازیش راهتون بسیار دشوارتر خواهد بود.
فراموش نکنید ما داریم در سطح ایده صحبت میکنیم و در صورتی که قرار باشه همین ایده به محصول تبدیل بشه کلا مراحل کار و نحوه ی برخورد با یک محصول بلقوه بسیار متفاوت خواهد بود.
امیدوارم هرگز این جمله رو فراموش نکنید.
عالم عامل عاشق باشید.
حمیدرضامعدنی