مکتب اقتصاد اسلامی (Islamic School of thought):
پیش فرض: هر مکتب فکری (شامل مکتب اقتصادی)که برای ارتقا بشریت [دقت کنید همه تک تک آحاد بشریت و نه فقط طبقه یی خاص] بتواند راهکار دهد و به آرمانشهر (رفاه همه، افزایش مطلوبیت همه، کاهش فقر و مشابه اینها) بطور عملیاتی نزدیک تر شود ، مکتب درست تر و برتری است. واقعیت: از آنجا که راهکارهای اقتصادی اسلامی، تاکید بسیار بر جامعه دو قطبی ثروتمند و فقیر دارد (مثل پرداخت صدقه، خیریه، زکات و ....) نشان می دهد اصولا و ذاتا جهان بینی آرامانشهری و رفاه عمومی ندارد.... پس چگونه این مکتب فکری و اقتصادی می تواند برای عموم آحاد مردم مفید فایده باشد؟ [لطفا پاسخ خود را کامنت بگذارید؟]
(این نکته ظریف، علاوه بر این است که تا الان، اقتصاد کلان اسلامی مدون نشده است و هرچه گفته شده است پراکنده گویی از اقتصاد خرد اسلامی گفته شده است ...)
به عبارت دیگر در جوامعی که دو قطبی نباشد و فاصله دهک های اقتصادی جامعه زیاد نباشد و یا در دهک های پایین جامعه و زیر خط فقر، تعداد بسیار کمی باشند [مثل اقتصاد کشورهای اسکاندیناوی منبعث از مکتب اقتصادی شان] ، بسیاری از آموزه های مکتب اقتصادی اسلامی کاربردی ندارد..... این مکتب برای فرار از ضعف ها و سوء مدیریت در طراحی اقتصادی حال حاضر اش، چه خواهد کرد؟ ....
لذا چیزی به نام اقتصاد اسلامی نداریم و این آموزه های پراکنده، نتوانسته است و نمی تواند اقتصاد کلان جامعه را راهبری نماید.
پیشنهاد: یک نفر پیدا شود و اقتصاد کلان اسلامی را مدون کند ...