استان سیستان و بلوچستان با کلمه محرومیت در ذهنمان گره خورده است. البته با محرومیت و مهماننوازی. قبلا که در مورد محرومیتزایی نوشته بودم، باور داشتم با توجه به مطالعه چند مطلب اینترنتی و بررسی آمارهای منتشر شده، در کنار تجربههایی که به واسطه معلمی مادرم در یک منطقه محروم داشتم، و البته گذراندن سه واحد دانشگاهی اقتصاد توسعه، محرومیت را به خوبی میفهمم. اما حالا بهتر از همیشه میدانم که درکم از محرومیت فقط محدود به تعریف یک واژه بوده، حال آنکه محرومیت کلمهایست که نمیشود آن را تعریف کرد، و تمام تعاریف صرفا تلاشی هستند برای توصیف آن. هرچه بیشتر از محرومیتی که دیدیم و به واسطه حضور کوتاه و سه روزهمان در خاش زندگیاش کردیم بگوییم، تصویر ناکاملتری از آنچه واقعا هست ترسیم میکند. هرچه هست و نیست، در این جملهی دختر بچهی دبستانی خلاصه میشود: "ممنونیم ازتون که به ما و مدرسه ما اهمیت دادین". از این لحظه به بعد، محرومیت با واژه اهمیت در ذهنمان گره خواهد خورد. اهمیتی که هیچکس برای اهالی سیستان و بلوچستان قائل نبوده و نیست.
یکی از اعضای همین کانال، معلم ریاضی در شهر خاش است. با کمک ایشان، تصویر بهتری از محرومیتهای موجود در این شهر پیدا کردیم. هرچند سفر و بازدید میدانیمان از خاش، یادآور این نکته بود که اگرچه محرومیت برای ما فقط یک کلمه است، اما برای اهالی خاش، محرومیت قسمتی از زندگی هر روزهیشان است. شنیدن از محرومیت و با مواجهه با آن، اختلافی به اندازه تفاوت زیستن و نزیستن آن دارد.
مواجهه ما با محرومیتهای خاش، صرفا محدود به بخش کوچکی از این محرومیتهای روزمره در مدارس آن بود. مدارسی که به سختی میشود آن را مدرسه نامید. مدارسی که از امکانات بدیهی و اولیهای مانند آب لولهکشی، برق، در ورودی، هرگونه وسیله بازی، و حتی سرویس بهداشتی محروم هستند، فقط ساختمانهایی هستند که در آنها، صرفا کتابهای درسی تدریس میشوند.
در حیاط مدرسه که قدم میزنید، البته اگر بتوانید قدم از قدم بردارید و میخکوب واقعیت روبهرویتان نشوید، با حیاطی مواجه میشوید که تا همین دو هفته پیش در نداشته، و روبهروی آن هم کمپ ترک اعتیاد است. به اطرافتان که نگاه میکنید، خالی از رنگهای کودکانهایست که یک مدرسه باید به ذات کودکانهاش داشته باشد و گویا وارد مدرسهای سیاه و سفید شدهاید، به واسطه دیوارهای بتنی اطرافتان. زنگهای تفریح با حیاطی کوچک مواجه میشوید که دانشآموزان هر سه دوره تحصیلی در کنار هم، از دبستان تا دبیرستان، به این طرف و آن طرف میدوند. بوفهای که وجود ندارد و بچهها برای صرف خوراکی یا صبحانهای که از خانه آوردهاند، روی زمین مینشینند چرا که نیمکتی در حیاط نیست، حیاطی که اطرافش مملو از زباله است چرا که سطل زبالهای وجود ندارد.
بچههایی که تنها وسایل تفریحیشان سنگهایی است که دور حیاط مدرسه ریخته است و آنها را به اطراف مدرسه یا به سمت همدیگر پرتاب میکنند.
کمی آن طرفتر، در گوشه مدرسه یک سرویس بهداشتی خراب و قدیمی وجود دارد که عملا به دلیل نداشتن آب و سیستم تهویه غیرقابل استفاده است. اینجا که بایستید، مدیر مدرسه دستان شما را میفشارد و با کمی بغض توضیح میدهد روزی نیست که دانشآموزی دبستانی شلوار خودش را خیس نکند… دانشآموزان مجبور هستند یا تحمل کنند، یا به خانه برگردند، و یا در نهایت از همین سرویس بهداشتی خراب استفاده کنند.
زنگ کلاسها که با فریاد کادر مدرسه به صدا در میآید، همراه دانشآموزان به کلاسها میروید چرا که به گفته مدیر، دانشآموزان با دیدن شما به عنوان خیری که در مدرسه حاضر شدهاید، خوشحال میشوند. کلاسهایی کوچک و تاریک و سرد، چرا که نه برق دارند و نه سیستمی گرمایشی، شما را میخکوب میکند و تمام تلاشتان را میکنید که بغضتان را با لبخندی به سوی دانشآموزانی که با تراکمی بالا در کنار هم نشستهاند، پنهان کنید. کلاسی که اگر کسی بخواهد از ردیف آخر به پای تخته بیاید باید همه بلند شوند.
به ظهر که میرسید و صدای اذان در مدرسه میپیچد، دانشآموزان بر روی آسفالت زمخت حیاط مدرسه به اقامه نماز میپردازند.
در نهایت بعد از تمام آنچه که در این مدرسه دیدید و شنیدید و لمس کردید، با صحنهای مواجه میشوید که هم به شدت زیباست و هم در عین زیبایی، تضادی معنادار با واقعیت دارد. ماکتی را در حیاط مدرسه میبینید که دانشآموزان از مدرسهشان ساختهاند. مدرسهای که بسیار رنگارنگ است و زمین بازی دارد و با مدرسه سیاه و سفیدی که میبینید، فرق اساسی دارد. درون ماکت، چاه آب و رودخانهای قرار دارد که با توجه به تشنگیتان در این چند ساعت و عدم دسترسی به آب میفهمید که این ماکت، تقابل مدرسهی بچهها در رویاشان و واقعیت است.
بعد از بازدید میدانی و مشورت با معلمان و مدیران، تصمیم به آن گرفتیم که تجهیز چهار مدرسه در شهر خاش و روستای ناصر آباد که در نزدیکی آن قرار دارد، به لحاظ اجرایی در مدارس و موضوعات زیر انجام شود:
این دو دبیرستان که یکی متوسطه اول و دیگری متوسطه دوم است، در یک ساختمان مشترک فعالیت میکنند. این ساختمان همچنین میزبان برگزاری شش کلاس از دبستان شهید بازیاری نیز هست. کلاسهای هر دو نوبت صبح و عصر این دبستان در همین فضای مشترک تشکیل میشوند. این دو دبیرستان به همراه شش کلاس دبستان روستای ناصر آباد، در مجموع بالغ بر ۱۵۰ دانشآموز دارند.
با توجه به نبود لولهکشی آب در این مدارس و همچنین نبود دائم آب در شبکه آبرسانی (روستای ناصرآباد از هر دو روز، یک روز آب دارد) پمپ آب، تانکر آب، و تعدادی شیرآلات برای سرویسهای روشویی این مدارس تهیه و نصب شد.
نبود آب آشامیدنی لولهکشی شده در شهر خاش و عدم دسترسی دانشآموزان به سرویس بهداشتی، برای دانشآموزان این مدارس به طور واضح بسیار مشکلزاست. همانطور که گفته شد، دانشآموزان این مدارس از دسترسی به سرویس بهداشتی یا شستن دستهای خود در زنگ تفریح محروم بودند، و اگر نیاز به نوشیدن آب آشامیدنی داشتند باید آن را هر روز از خانه خود به مدرسه میآوردند. این شرایط سخت علاوه بر عیان بودنش در سخنان کادر مدرسه و دانشآموزان، در هیاهو و خوشحالی آنها بعد از ورود وانت تانکر و پمپ آب به مدرسه نیز نمایان شد.
یکی از چالشهای تمام موارد اجرایی این پروژه، بحث حفاظت اموال از سرقت بود. سرقتی که متأسفانه به دلایل گوناگون از مدارس شهر خاش رایج بود و تبدیل به امری متداول شده؛ به طوری که شیرهای پلاستیکی آب و پنجرههای این دو مدرسه در هفتههای گذشته مورد سرقت واقع شده بودند. بنابراین پمپ آب درون یکی از کلاسها نصب شد تا از دزدیده شدن آن جلوگیری شود.
نمازخانه (اتاقی به ابعاد ۷ متر در ۴ متر) مشترک این سه مدرسه، فاقد فرش نمازخانه بود و دانشآموزان در حیاط مدرسه بر روی آسفالت نماز میخواندند. از همین رو برای این نمازخانه موکت برجستهای تهیه شد تا اقامه نماز و تجمعات دانشآموزان اعم از برگزاری امتحان تسهیل گردد.
دبیرستانهای دخترانه راه جوان و وجیهه متأسفانه به دلیل عدم کابلکشی به مدرسه، دسترسی به برق نداشتند و به دلیل دو شیفته بودن کلاسها، نبود برق در نوبت عصر بسیار مشکلزا بود. بعد از بازدید و مشورت با یک برقکار، برای کابلکشی به مدرسه و همچنین چارهاندیشی برای جلوگیری از سرقت کابل (چراکه در مدرسه مجاور، چندین بار کابلهای برق مدرسه را به سرقت بردهاند)، خرید کابل و سپس نصب آن در مدرسه انجام شد. همچنین برای جلوگیری از سرقت آن بر روی تمام ۶۸ متر کابل برق، مخلوطی از گچ و سیمان کشیده شد.
به دلیل نبود گاز کشی در شهر خاش، دانشآموزان این فضای مشترک، مجبور به استفاده از چراغ نفتی و بخاریهای نفتی ایمن به نام تیوست هستند. اما متأسفانه به تعداد کافی تیوست ندارند و مجبور به استفاده از چراغهای نفتی معمولی بودند. اگرچه استفاده از این چراغهای نفتی بعد از چند حادثه تلخ و جانگداز آتشسوزی در کلاسها و از دست دادن چندین دانشآموز، ممنوع اعلام شد، اما همچنان شاهد استفاده آن در این مدارس بودیم؛ چرا که دانشآموزان این مدارس، مخصوصا شش کلاس دبستان، درون کلاسها علی رغم پوشیدن کاپشن و کلاه، همچنان از سرما میلرزند و کادر مدرسه راه دیگری به جز استفاده از این چراغهای نفتی ندارند. بنابراین اقدام به خریداری این بخاریهای نفتی ایمن کردیم. این بخاریهای نفتی ایمن به گونهای عمل میکنند که درصورت برخورد جسم یا پا به آنها و یا کج شدنشان، فوری خاموش شده و جریان نفت قطع میشود. به همین دلیل ایمنی قابلتوجهی نسبت به صورتهای دیگری از بخاریهای نفتی دارند.
با توجه به اینکه پرداخت قبض برق مدرسه بر عهدهی کادر مدرسه است(!)، و همچنین به دلیل مصرف بالای برق بخاریهای برقی، امکان خرید این بخاریها وجود نداشت.
دبیرستان دخترانه نمونه دولتی خاش یکی از مدارسی است که در خاش قبولیهای قابل توجهی در کنکور دارد به طوری که در کنکور سال ۱۴۰۰ تقریبا نیمی از دانشآموزان پایه دوازدهم توانستهاند به دانشگاه راه پیدا کنند.
به دلیل وجود خوابگاه در این مدرسه، دانشآموزان روستایی فرصت این را پیدا کردهاند که در شرایط بهتری تحصیل کنند. همچنین تعدادی از دانشآموزان که به دلیل تعصباتی خانوادگی از ادامه تحصیل در روستای خود محروم هستند، در این مدرسه امکان ادامه تحصیل دارند. پس از مشورت با یکی از معلمان این مدرسه که در تمام مراحل این پروژه ناظر بودند و همراهی کردند، با توجه به کمبود کتابهای کمک درسی جهت آمادگی بیشتر برای شرکت در کنکور و همچنین شرکت در آزمونهای نهایی دیپلم، تعدادی کتاب تست و تشریحی تهیه شد. این کتابها با توجه به تعداد دانشآموزان هر رشته و قبولیهای کنکورهای سالهای گذشته، و مشورت با معلمان تهیه و در نهایت تقدیم به کتابخانه این مدرسه شد. تجهیز این کتابخانه شاید گام کوچکی برای کم کردن تبعیضات سیستماتیک آموزشی برای این دانشآموزان باشد.
برای دبیرستان و هنرستان سمیه در خاش نیز پمپ آب تهیه شد، تا جایگزین پمپ خراب قبلی گردد. به دلیل خرابی این پمپ، دانشآموزان دسترسی به آب نداشتند و سیستم گرمایشی مدرسه نیز به دلیل نبود آب قطع شده بوده است.
این گزارش، روایتی بود از تلاشی کوچکی برای کاستن از محرومیتهای چهار مدرسه در شهر خاش. خیرین و حامیان اصلی این پروژه شما بودید و نویسندگان این گزارش، فقط نیروی اجرایی آن بودهاند. اگرچه این پروژه هنوز به اتمام نرسیده و در حال حاضر، تخمین هزینهها و بررسی چگونگی ساخت سرویسبهداشتی در حال بررسی است؛ اما محرومیتی که دانشآموزان و اهالی خاش تجربه میکنند، نه یک شبه به وجود آمده و نه یک شبه از بین خواهد رفت.
*پینوشت: چهرهها برای حفاظت از حریم خصوصی تار شدهاند.
از کانال مشاهدات حسین در اروپا: