???????
???????
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

تحریر بر صحفه ای سرد


پرده را کنار میزنم،از پشت پنجره چَشم به دور دست ها می دوزم..پرندگان در آسمان می‌چرخند،و با یکدیگر سرود آزادی می سرایند...وما،انسانهایِ به ظاهر آزاد در چهار دیواری خانه هایمان به غل و زنجیر گرفتار شده ایم..

シ︎✈︎
シ︎✈︎


در گوشه ای دنج درون اتاقم سکونت می‌گزینم،دیوان اشعار پروین را برمیدارم و با نشاط شروع به خواندن می‌کنم،فنجان چایم بارها پر و خالی میشود و هیچکس از علاقه ی من به چای سر در نمی آورد به گمانم با هر بار سر کشیدن این معجون جلاءبخش روحی تازه در کالبد تنم جان میگیرد.

فرار از تنهایی مفرط در دنیای واقعی

تلفنم را برمیدارم،یکی یکی اعلان هارا از زیر چشم میگذرانم وارد پیام رسان هایم میشوم چقد دلم برای این افراد پشت این صحفه ی سرد تنگ شده است،بی اختیار و ناخودآگاه چشمم به سمت شخصی که مدتهاست بالای صحفه سنجاق شده میرود..من در هر حالی که باشم مشتاق خواندن پیام هایش هستم..بسیار برایم هم کلام شدن با نیمه ای از وجودم خوشایند میباشد،(خواهرم را میگویم?)

میان سلام و احوالپرسی روزانه ام حال آن تیکه ی کوچک قلبم که دیگران نسبتش را خواهر زاده ام می نامند را می پرسم.. هر روز عکس هایش را می بینم و قند در دلم آب میشود..و حسرت دیدارش را میخورم اصلا این وزیر بهداشت و سازمان بهداشت جهانی چه می دانند؟ که مدام قرنطینه مان می‌کنند؟آیا از دل و چشم های خیس از دلتنگی و دوری خبر دارند؟

.. نمی‌شود بر سر آن بندگان خدا داد کشید و متهمشان کرد آخر آنان خودشان از وضعیت موجود ناراضی هستند و همه‌ی این هشدار ها و محدودیت ها برای سلامتی خود و عزیزانمان است..وِلَش کن،(احمقانه است بیایی و به این وضعیت اعتراض کنی..عقلت را که از دست نداده ای؟!)

ولی کاش..کاش می‌شد تمامی عزیزانم را از راه دور در آغوش بگیرم وگرمای تنشان را تا عمق وجودم حس کنم،عطرتنشان را همچون اکسیری بیاشامم و با فشردن دستشان امیدی تازه را در یابم..


عکس بهتری نبود/:??
عکس بهتری نبود/:??


اندکی درنگ و تمرکز بر وضع پیش آمده ی پیش رو..

بار دیگر اصل موضوع خواسته شده ی ویرگول را می‌خوانم،و می نویسم بی توجه به قوانینی که ذکر کرده اند اصلا من به دنیا آمده ام که نویسنده ی قانون شکنی باشم که فقط به حرف دل خود گوش میسپارد هرچند به گرانی نگرفتن جایزه و... ختم بشود.[پست های زیادی در رابطه با این موضوع خواندم..اکثرا به بررسی برنامه ها پرداخته بودند و از خودم تقریبا ناامید شدم که همه جا شروع به نوشتن احساساتم می کنم?]بگذریم..

تقویم ذهنم را می‌برم به آن دوردست‌ها،از آغاز این ویروس عجیب تا الان که نشسته ام و به کاغذ دفترم خیره شده ام و برای ادامه ی جملاتم در میان انباری ذهن آشفته ام از این خط به آن خط می‌پرم و بازهم خط خطی میکنم..

به یاد می‌آورم در زمستانی نه چندان سرد در اواخر سال هزارو سیصد ونود و هشت ویروسی ناشناخته و سرکش به جان انسان ها و دیگر موجودات زنده می افتد ابتدا چین و سپس همه ی جهان به مانند چین!راستش را بخواهید آن اوایل از پدید آمدن تعطیلات در پی انتشار این ویروس مانند تمامی محصلان دیگر خرسند شدم..اما با هر بار تمدید این تعطیلات خسته کننده حال و حوصله ام برای گذراندن ایام به کلی کم میشد و از میان میرفت..

چتر نجاتی از جنس برنامه های کمتر شناخته شده

همانگونه که در دوران سخت و طاقت فرسای مواجه با قرنطینه مشغول کلنجار با انواع و اقسام مشکلات بودم متوجه ی وجود اپ هایی میشوم که من را شاید اندکی از روزمرگی هایم سوا نمود..

۱. pinterest ?


به نظر من دنیایی مملو از انواع هنر و سلیقه های مختلف به حساب می‌آید..و همچنین فرصت فراگیری ایده ها ی متفاوت را به شما می‌دهد.برای استفاده از این برنامه کافیست حساب کاربری ایجاد نموده و وارد آن شوید..همین/:?

نمایی از نسخه وب پینترست?
نمایی از نسخه وب پینترست?


۲. Samsung notes و my diary

دفتر خاطرات غیرواقعی ام/:?
دفتر خاطرات غیرواقعی ام/:?



راستش را بخواهید در این مدت نه چندان کم علاوه بر گشت و گذار در سایت های هنری و از زیر نظر گذارندن انواع هنر ها و صنایع دستی،سعی من بر این بوده تا استعداد دیرینه ی نویسندگی خویش را بیشتر از قبل جدی بگیرم..در هر ساعتی از شبانه روز به محض اینکه جمله ای در ذهنم رجوع میکرد شروع به نوشتن آن می‌نمودم..نه قلمی در کار بود و نه کاغذی،تنها ابزاری که در اختیار داشتم و دارم همین نوت گوشی ام و دفتر خاطرات غیرواقعی ام بوده است..والبته شاید هم مضحک به نظر بیاید شخصی که تمام علاقه اش نوشتن است دست از نوشتن بکشد و به بهانه های مختلف خود را معاف کند..???‍♀️


۳. کتابخانه ی پارس

???
???



به گمانم از تمامی راویان اندکی متفاوت تر و یا شاید هم ساده تر می‌باشم..زیرا نه از فیدیبو بویی برده ام و نه طاقچه را استفاده کرده ام..و همینطور برای برنامه های روزانه ام هم لیستی تعیین نکردم..??همینگونه بی شیله و پیله کتابخانه ای در نظر گرفتم و مشغول گشت و گذار در آن شده ام.کار با این نرم افزار بسیار ساده میباشد همین/:?.و از جمله نکات مثبت آن می توان به حالت دارک مود و حاشیه نویسی اشاره نمود.


۴.Google Translator


مترجم گوگل سرویس ترجمه‌ی آنلاین رایگان است که می‌تواند امکان ترجمه‌ی فوری کلمات، جملات، صفحات وب را در چندین زبان مختلف و مطرح دنیا فراهم می‌آورد. ترجمه‌های ارائه‌شده از سوی این سرویس اگر چه گاهی فاصله‌ی زیادی با ترجمه زنده کلامی ایده آل دارند، اما گوگل تمام سعی خود را می‌کند تا این سرویس روز به‌روز بهتر شود.

برنامه ی پیش رو این امکان را به کاربران بسیاری از زبان‌ها می‌دهد که بتوانند به تلفظ کلمات مورد نظر خود گوش کنند. کاربران به راحتی می‌توانند با کلیک کردن بر روی دکمه‌ی  (بلندگو) تلفظ صحیح کلمه را بشنوند.


۵.Socratic by Google

برنامه ی بالا یک اپلیکیشن برای حل و آموزش حل سوالات درسی، مخصوص سیستم عامل اندروید است که توسط Google LLC توسعه و به صورت رایگان در گوگل پلی منتشر شده است. با این برنامه می توانید به آسانی به پاسخ سوالات درسی خود دست پیدا کنید.البته بیشتر منابع سوال رو نشون میده?


۶.Photomaths

خب این برنامه ای که مشاهده می کنید برنامه ای عجیب می باشد که قادر به عکس برداری و پاسخ مشکل های ریاضی تان یا همان حل مسائل امتحان ریاضی شما می باشد?.و اینکه این برنامه توانایی خوندن دستخط های قشنگتونو نداره و فقط از روی عکس معادله رو حل میکنه و پاسخش رو گام به گام توضیح میده.

درس خواندن در خواب ببخشید در خانه

ادامه میدهم.. همانطور که قبلاً متوجه شده اید بنده محصلی می باشم که به لطف این ویروس عزیز مشغول ادامه ی تحصیل‌ در خانه یا همان مدرسه ی شاد هستم..و وسیله ای که مرا به این مدرسه می‌برد هم تلفن بیچاره ام است که ۸ صبح من را درب مدرسه پیاده می کند و حوالی ساعت ۱۱ به آغوش او باز می‌گردم..

 ومدرسمون?
ومدرسمون?


(شاد)..که به گمانم از بدو تولدش تمامی دانش آموزان ناشاد گشته اند..قطعی گاه و بی گاه و کم شدن سرعت دانلود نشدن فایل های ارسالی معلمان و در راه مانده فایل های خودمان..از جمله معضلات این بزرگوار میباشد که خب البته به مرور بهتر میشود و همه ی ما امیدواریییمممم(:


اندر احوالات..

پس از دور زدن کوتاهی میان روز مرگی هایم واقعیتی بزرگ نظرم را جلب میکند..به راستی اگر تکنولوژی در این عصر وجود نداشت و یا در زمانی دیگر ما با این بحران روبه رو میشدیم همه ی ما از فرط تنهایی و بی حوصلگی بیمارانی بیکار و بستری در واپسین سال های قرن هزارو سیصد به شمار می آمدیم..بیایید خوشبین باشیم و لحظاتمان را به شادی سپری کنیم..

به امید رهایی از غل و زنجیر قرنطینگی:?

به قلم:من



روایتگر باشدی ماهروایتگرباشکرونا
نویسنده ای تازه وارد و دبیر ادبیات آینده ?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید