huzur
huzur
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

از دست دادن انسان هایی که می گویید چه خوب که هستند، انسان را خسته می کند


درست مثل این که هیچ چیزی نمی خواهی، از هیچ کس، از هیچ چیزی توقع نداری، کسی اهمیت ندارد، فقط یک انسان را آرزو می کنی، فقط می خواهی که در کنار آن انسان پناه بگیری. فقط با آن شخص صحبت میکنی، فقط وقتی کنار آن هستی خودت را پر قدرت و پر آرامش احساس می کنی، برای منم هم تماما اینطور بود. فکر می کردم در کنار او فردی مهم هستم، احساس آرامش و قدرت می کردم. روز به روز به هم عادت کردیم. از جایی که اکنون هستم برگشتم و گذشته خود، کسانی که دوستشان داشتم، ارزش می دادم و عزیزان من یک نگاهی کردم.

همه اش زباله بود. در حالی که لیاقتش را نداشتند. به چه کسانی قول دادم. چه کسانی را دوست داشتم. چه کردم و چه نکردم.

از خودم پرسیدم برای شخصی که می تواند در چنین مدت کوتاهی مرا خوشحال کند، چرا که نه؟

دیگر از کسانی که در زندگی متنفر بودند و همش ای کاش می گفتند نمی شوم. برای اینکه نقش خوب و مهمی را در جلب اعتمادم بازی می کرد.

خودم با خودم گفتم:حداکثر یک از دست دادن دیگر خواهم داشت، اما اگر ممکن است از دست ندهم خیلی خوب می شود.

چون من بخاطر از دست دادن انسان ها خیلی خسته شده ام و بخاطر همین از دست دادن ها برای مدت طولانی کسی را به زندگی خودم وارد نکردم تا همان درد را تجربه کنم.

از آنجایی که ویرانی های بزرگی را تجربه کرده ای. ناتمام مانده ای. درد را تا مغز استخوان تجربه کرده ای. از اینکه دوباره همین ها رو تجربه کنی. خودت ترمز کرده ای و در زندگی ات کسی را وارد نمی کنی. نمی توانی. اعتماد نمی کنی. می ترسی.

اما مدتی که می گذرد باز عاشق می شوی. ترس باعث نمی شود که از عشق محروم بمانی. یه زمانی خودتو میبینی که عاشق هستی.

یه آن میبینی دوباره عاشق هستیخسته بخاطر شکست هاآمدن ها و رفتن ها
ترجمه داستان های ترکی استانبولی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید