چرا قیمت ثابت نمی ماند؟ چرا ارزش مادی کالاها مدام تغییر می کند؟ چه چیزی باعث جهش قیمتی می شود؟
این ها پرسش هایی است که در میان عموم مردم مطرح می شود اما پاسخ های دقیقی به آن داده نمی شود. عموماً گفته می شود بازار اینگونه است یا به صورت کلی عرضه و تقاضا را دلیل حرکت قیمت ها معرفی می کنند. اما جواب دقیقی به آن داده نمی شود.
علت اینکه جواب درستی به این سوال داده نمی شود این نیست که امر مبهم یا بی پاسخی است! علت اصلی این است که بسیاری از افراد نمی دانند چرا قیمت ها حرکت می کنند. و اتفاقاً این پرسش، ملاک خوبی برای سنجیدن واقعی بودن ادعای کسانی است که در بازار های مالی فعالیت می کنند. یعنی شما برای اینکه متوجه شوید آیا کسی که خود را فعال بازار مالی معرفی می کند واقعاً چیزی می داند یا فقط ژست فهمیدن بازار را می گیرد، می توانید این سوال را از او بپرسد و اگر پاسخی که در ادامه می آید را بدهد می توان این احتمال را داد که تا حدی بازار را می فهمد. به نوعی پاسخ به این پرسش، ابتدای فهمیدن بازارهای مالی است.
احتمالاً شما هم خبر هایی از این دست شنیده اید:
همه ی این خبر های یعنی قیمت طلا/دلار، نفت/دلار و بیتکوین/دلار نسبت به قیمت گذشته اش بیشتر شده است. اما دقیقاً چه اتفاقی افتاده است؟ چرا قیمت افزایش یافته؟ چرا ثابت نمانده و یا اصلاً کاهش نیافته است؟
اجازه دهید به جای استفاده از طلا، نفت یا بیتکوین با مثال ساده تری پیش برویم. فرض کنید شما می خواهید سیب زمینی بخرید. وقتی وارد میوه فروشی می شوید، شما وارد بازار سیب زمینی/ریال یا سیب زمینی/تومان شده اید (دقیقاً مانند بازار طلا/دلار و...) وقتی شما سیب زمینی می خرید شما یک Aggressive buyer یا خریدار تهاجمی هستید. به چه معنا؟ یعنی وقتی شما به میوه فروشی می روید، سیب زمینی را با همان قیمتی که هست می خرید. در اصطلاح بازار مالی به این کار Market کردن می گویند. میوه فروش هم یک Aggressive Seller یا فروشنده ی تهاجمی است. یعنی سیب زمینی را به همین قیمتی که هست می فروشد.
احتمالا برای شما این سوال پیش آمده که مگر حالت دیگری برای خریدار یا فروشنده وجود دارد؟ بله! اگر فروشنده ی سیب زمینی حاضر نباشد سیب زمینی را به قیمت فعلی اش به فروش برساند دیگر فروشنده ی تهاجمی نیست بلکه Passive seller یا یک فروشنده ی منتظر است. شما هم اگر حاضر نباشید سیب زمینی را به قیمتی که هست بخرید، یک Passive buyer یا خریدار منتظر هستید.
اگر در بازار هم خریدار تهاجمی و هم فروشنده ی تهاجمی وجود داشته باشد، معامله شکل می گیرد، در غیر این صورت هیچ معامله ای شکل نمی گیرد. یعنی شما به این دلیل می توانید سیب زمینی بخرید که فروشنده ی سیب زمینی یک Aggressive Seller یا فروشنده ی تهاجمی است و حاضر است سیب زمینی را به قیمتی که هست بفروشد. او هم به این دلیل می تواند به شما سیب زمینی بفروشد که شما Aggressive buyer خریدار تهاجمی هستید وگرنه اصلا به میوه فروشی نمی رفتید.
حالا فرض کنید قیمت سیب زمینی ۱۰ هزار تومن در هر کیلو است و در میوه فروشی سه فروشنده ی سیب زمینی هستند که قیمت سیب زمینی شان به ترتیب ۱۰، ۱۲ و ۱۵ هزار تومان در هر کیلو است. فروشنده ی ۱۰ هزار تومانی که حاضر است سیب زمینی را به قیمت فعلی اش بفروشد فروشنده ی تهاجمی یا Aggressive Seller است و ۲ فروشنده ی دیگر که منتظر گران شدن قیمت سیب زمینی هستند، فروشنده ی منتظر یا Passive seller هستند.
اکنون چه اتفاقی می افتد؟ از آنجایی که سیب زمینی برای شما و سایر مردم کالای مصرفی و نه سرمایه ای است شما به عنوان مصرف کننده ی سیب زمینی خریدار تهاجمی یا Aggressive buyer هستید. با مراجعه ی شما و سایر مردم به میوه فروشی و وجود فروشنده ی تهاجمی، سیب زمینی با قیمت ۱۰ هزار تومان معامله می شود و مردم با خرید سیب زمینی از بازار خارج می شوند. اما تا کجا؟ تا جایی که بار سیب زمینی ۱۰ هزار تومانی به پایان برسد. بعد از آن ارزان ترین سیب زمینی موجود در بازار، ۱۲ هزار تومان در هر کیلو قیمت دارد و از آنجایی که مردم خریدار تهاجمی هستند و حاضرند سیب زمینی را با هر قیمتی بخرند، فروشنده ی ۱۲ هزار تومانی، از فروشنده ی منتظر تبدیل به فروشنده ی تهاجمی می شود و اینجا قیمت سیب زمینی از ۱۰ هزار تومان به ۱۲ هزار تومان افزایش میابد. حالا وقتی سیب زمینی ۱۲ هزار تومانی به پایان برسد نوبت به فروشنده ی ۱۵ هزار تومانی سیب زمینی می رسد که بار خودش را به بازار عرضه کند و اینگونه قیمت سیب زمینی به ۱۵ هزار تومان افزایش میابد.
حالا ۲ سناریوی دیگر را در نظر بگیریم:
حالا فرض کنید در سناریوی قبلی مردم به جای اینکه خریدار تهاجمی سیب زمینی باشند، خریدار منتظر باشند. یعنی مردم فکر می کنند سیب زمینی ۱۰ هزار تومانی زیادی گران است و منتظرند تا ارزان شود و با قیمت کمتری خرید کنند. در این میان گروهی از مردم می خواهند سیب زمینی را با قیمت ۸ هزار تومان در هر کیلو، گروهی دیگر ۶ هزار تومان و گروهی دیگر ۵ هزار تومان بخرند و البته گروهی از مردم خریدار تهاجمی هستند و حاضرند سیب زمینی را به هر قیمتی بخرند. اکنون در این سناریو چه اتفاقی می افتد؟
آن گروه از مردم که خریدار تهاجمی هستند، سیب زمینی را به هر قیمتی که هست، در اینجا ۱۰ هزار تومان می خرند و از بازار خارج می شوند. فروشنده ی سیب زمینی ۱۰ هزار تومانی که فروشنده ی تهاجمی است و حاضر است سیب زمینی را با هر قیمتی بفروشد، بعد از به پایان رسیدن خریداران تهاجمی و خروج آنان از بازار، قیمت سیب زمینی خودش را از ۱۰ هزار تومان به ۹ هزار تومان کاهش می دهد تا فروش رود، اما از آنجایی که در سطح قیمتی ۹ هزار تومن هیچ خریداری وجود ندارد، قیمت بارش را باز هم پایین تر می آورد تا به سطح ۸ هزار تومان برسد، اینجا گروهی از مردم که منتظر بودند سیب زمینی را ۸ هزار تومان بخرند، از خریدار منتظر تبدیل به خریدار تهاجمی می شوند و معامله ی سیب زمینی در سطح قیمتی ۸ هزار تومان شکل می گیرد. با خارج شدن خریداران ۸ هزار تومانی، نوبت به خریدارن منتظر ۶ هزار تومانی می رسد، حالا فروشنده ی تهاجمی یا قیمتش را باز هم پایینتر می آورد تا در سطح ۶ هزار تومن بفروشد یا تبدیل به فروشنده ی منتظر می شود و هیچ معامله ای در بازار رخ نخواهد داد. در این سناریو تکلیف فروشندگان منتظر در سطح قیمتی ۱۲ و ۱۵ هزار تومان چه می شود؟ می توانند تبدیل به فروشندگان تهاجمی شوند یا آنقدر منتظر بمانند تا سیب زمینی شان فاسد شود.
چیزی که خواندید توضیحی ساده از مکانیسم بازار یا در اصطلاح عموم عرضه و تقاضا است. در تمام بازار ها از سیب زمینی پیاز و سبزی خوردن گرفته تا خودرو و گوشی موبایل و بازار های مالی مانند سهام، فارکس، رمز ارز و... همین معادله برقرار است. وقتی در یک بازار به هر دلیلی، خریداران تهاجمی افزایش یابند و هر میزان دارایی تحت کنترل فروشندگان تهاجمی را بخرند و اصطلاحا تقاضا افزایش یابد، قیمت به سطوح بالاتری صعود می کند در زبان بازار مالی در همچین مواردی می گویند
زور خریداران به فروشندگان چربید
در سناریوی بر عکس اگر تعداد فروشندگان تهاجمی در یک بازار افزایش یابد و بتوانند تمام هر میزان دارایی مورد نیاز خریداران تهاجمی را تامین کنند و آنها را از بازار خارج کنند قیمت به سطح پایینتری سقوط می کند و اصطلاحا عرضه افزایش میابد. در زبان بازار مالی در همچین مواردی می گویند:
زور فروشندگان به خریداران چربید
در برخی موارد دیگر هم زور فروشندگان و خریداران با هم برابر است و در زبان بازار مالی می گویند بازار در Range است یا قیمت بین محدوده ی کوچکی نوسان می کند و حرکت معنا داری به سمت بالا یا پایین نمی کند. یا به عبارت دیگر خریداران و فروشندگان تهاجمی توان خرید و فروش یکدیگر را خنثی می کنند.
تا اینجا متوجه شدیم چرا قیمت در یک بازار شروع به حرکت می کند چه این حرکت به سمت بالا یا گران شدن باشد چه به سمت پایین و ارزان شدن باشد. اما چه اتفاقی می افتد که حرکت قیمت متوقف می شود. یعنی چرا قیمت تا مثبت بی نهایت به سمت بالا و ۰ به سمت پایین حرکت نمی کند؟
قیمت تا جایی حرکت می کند زور خریداران و فروشندگان دوباره با هم برابر شود یا عرضه و تقاضا همدیگر را خنثی کنند. برای مثال در هنگام افزایش قیمت، خریداران تهاجمی تمام دارایی فروشندگان تهاجمی و منتظر را می خرند و آن ها را از بازار خارج می کنند تا جایی که قیمت به سطوحی برسد که در آن فروشندگان منتظر دارایی کافی برای عرضه به تمام خریداران تهاجمی را دارند و می توانند اکثر خریداران تهاجمی را با فروش از بازار خارج کنند و عطش خرید آن ها را سیراب کنند. در ادبیات بازار مالی به محدوده ای که فروشندگان منتظر در سطوح قیمت بالا کم کم ترمز خریداران را می کشند و شیب حرکت صعودی قیمت را کند می کنند ضعف روند می گویند.
در سناریوی مخالف هم زمانی که قیمت به سطحی برسد که خریداران منتظر همه ی آنچه فروشندگان تهاجمی عرضه می کنند را بخرند و آن ها را از بازار خارج کنند قیمت از حالت نزولی شدید خارج می شود و متعادل می شود
بنا به اتفاقات درون و بیرون بازار ممکن است خریداران یا فروشندگان تهاجمی هر زمان بسته به منافع خود به بازار وارد شوند یا از آن خارج شوند و قیمت تحت تاثیر رفتار آنان حرکت کند و این هر لحظه ممکن بودن حرکت کردن قیمت به هر سمتی یا کلا حرکت نکردن قیمت باعث شده که بازار مطلقا غیر قابل پیش بینی باشد و فعالیت در آن بسیار سخت و پر ریسک باشد. الیته نه برای شما که از ISignal استفاده می کنید.