اگر شما تقریباً به هر کسی که در بازار های مالی فعالیت می کند رجوع کنید، از تریدر ها گرفته تا مدرسان، آموزشگاه ها، کانال های سیگنال، گرگ های بازار که چندین هزار درصد در یک پوزیشن! سود کرده اند، جدای از اینکه واقعی باشند یا دروغین، یک راه حل برای فهم و معامله در بازار مالی دارند:
تحلیل تکنیکال
که شامل همه ی چیزهایی است که شما احتمالاً اسمشان را شنیده اید، حمایت و مقاومت، ترند، فیبوناچی، ابر ایچی و... و در کل تعداد بسیار زیادی ابزار درست و غلط بعضاً پیچیده و سخت و بی معنا است که ترکیب بعضی از آن ها با یکدیگر برای تحلیل بازار استراتژی اغلب فعالان بازار را شکل می دهد. این استراتژی تعیین می کنه که کی باید وارد معامله شد، کی باید خارج شد، چه زمانی هیچ کاری نباید کرد، چه زمانی باید منتظر اتفاق خاصی بود و به صورت خلاصه در مواجهه با هر وضعیت بازار چه واکنشی باید نشان داد. هر تحلیل گر و تریدری یک استراتژی برای خود دارد و این استراتژی از استفاده ی منحصر به فردی از تعدادی از ابزار های تحلیل تکنیکال و فهم شخصی از آن ها تشکیل شده است.
اما این راه، یعنی تحلیل تکنیکال، راهی نیست که موسسات بزرگ مالی با چند صد میلیون دلار سرمایه برای فعالیت در بازارهای مالی انتخاب می کنند. چرا؟
فرض کنید فنجانی از چای یا قهوه در دست دارید. آیا شما می توانید محتوای فنجان را به طوری به تلاطم بیاندازید که چای یا قهوه به شکل بسیار شدیدی حرکت کند؟ بله! به سادگی کافی است فنجان را تکان دهید تا محتوای آن حرکت شدیدی کند. اما دریا چطور؟ شما هر چقدر تقلا کنید می توانید در دریا موجی حتی خفیف که در هنگام وزیدن بادی آرام ایجاد می شود را بوجود بیاورید؟ هرگز! نه تنها شما نمی توانید بلکه اگر همه ی کسانی که در ساحل هستند با شما همکاری کنند هم نمی توانند کوچکترین حرکت معناداری در دریا ایجاد کنند. چرا؟ چون انرژی شما به دریا وارد می کنید در مقایسه با حجم آب دریا بسیار ناچیز تر میزان لازم برای حرکت دادن آب دریا است. درک این نکته بسیار مهم است زیرا بازار مالی هم از لحاظ حجم مانند دریا است و من و شما و سایر مردم عادی با سرمایه های 1000، 2000 و حتی صد هزار و دویست هزار دلار معامله گر خُرد یا retail trader هستیم! سرمایه ی همه ی معامله گران خُرد با یکدیگر شاید به اندازه ی 5% از سرمایه ی کوچکترین عضو موسسات بزرگ مالی نمی شود. و معنای مهم این نسبت آن است که معامله گران خرد مانند شما نمی توانند حرکت خاصی در بازار بوجود آورند، پس چرا بازار حرکت می کند؟
آن کسانی که فعالیت شان بازار را حرکت می دهد، بازیگران اصلی با سرمایه های هنگفت چند صد میلیون دلاری و حتی میلیارد دلاری مانند بانک ها، موسسات بزرگ پولی، صندوق های مالی جهانی و... هستند. آن ها هستند که با ورود و خروج از پیش طراحی شده و عمدی و صد البته در جهت منافع خودشان باعث می شوند بازار حرکت معنا داری انجام دهد. و نکته ی بسیار مهم اینجاست که این بازیگران بزرگ با سرمایه های بسیار بالا مانند من و شما و سایر معامله گران خُرد نیستند که مثلاً 1% ضرر آن ها 1000 دلار یا 10 هزار دلار از سرمایه ی انها را کم کند. حتی 1% ضرر در مقیاس سرمایه ی هنگفت آنان، پول بسیار زیادی می شود که جبران آن و پس دادن آن به سرمایه گذاران و ذی نفعان اصلاً ساده نیست! قانع کردن آنان به ادامه ی سرمایه گذاری هم با وجود ضرر به سادگی امکان پذیر نیست. به همین دلیل نهنگ ها یا بازیگران اصلی بازار،
حق ضرر کردن ندارند
ضرر خط قرمز این بازیگران با سرمایه ی حجیم است. آنها بهترین تحلیلگر ها، تریدر ها، استراتژی ها و حتی تمام توانشان برای نفوذ و تاثیر گذاری در تصمیم گیری در نهاد های دولتی و خصوصی به کار می گیرند تا ضرر نکنند. حالا شما فکر می کنید این بازیگران برای تصمیم گیری در مورد به خطر انداختن سرمایه حجیم شان در بازار های بی رحم مالی، از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند؟ جداً؟ یعنی می نشینند مانند استادان پکیج فروش، یوتوبر های میلیاردر و مربیان ترید اینستاگرامی بالاشهر نشین و ادمین کانال های سیگنال، خط روند می کشند و منتظرند ابر ایچی! در تلاقی با فیبوناچی به آن ها بگوید چند میلیون دلار سرمایه را چگونه باید ریسک کنند؟
هرگز!
اگر شما به کسانی که در این موسسات کار کرده اند رجوع کنید، آن ها به تحلیل تکنیکال می خندند و یا شاید اگر دلشان به حال شما بسوزد، کمی از واقعیات بازار را برای شما توضیح دهند. کدام واقعیت؟ این واقعیت که همه ی آنچه به نام تحلیل تکنیکال می شناسید، علت بازار نیست بلکه معلول بازار است! به این معنا که حمایت مقاومت، خط روند، الگو ها و... به این دلیل تشکیل می شوند که بازیگران بزرگ مالی یا بازارسازان اقدام دلخواهشان را در بازار انجام داده اند. یعنی تحلیل تکنیکال حتی اگر درست هم باشد، زمانی به شما فهمی از بازار می دهد که بازارسازان اقدامات شان در جهت حرکت دادن بازار را انجام داده اند و شما بعد از اقدام آنان تازه متوجه می شوید که وضعیت بازار تغییر کرده و اکنون شما باید واکنشی به آن نشان دهید! به عبارت دیگر تحلیل تکنیکال در بهترین حالت بعد از تاثیر پذیری بازار از اراده ی بازارسازان ممکن است متوجه شود که چه اتفاقی افتاده. در حالی که معامله گران این موسسات از ابزارهای دیگری برای تحلیل و تصمیم گیری استفاده می کنند.
خب حالا ISignal چطور کار می کند؟ آیا مثل بقیه از تحلیل تکنیکال استتفاده می کند؟ ما به دنبال به یغما بردن سرمایه ی شما نیستیم، از این رو تحلیل تکنیکال را به گرگ های بازار واگذار می کنیم و در ISignal به جای تحلیل کردن اتفاقی که افتاده، به دنبال رهگیری نقطه ای هستیم که حرکت بازار در شرف اتفاق افتادن است. ISignal با آنالیزور و استراتژی اختصاصی، سعی می کند رفتار بازارسازان یا smart money را رصد کند و در جایی که آن ها می خواهد ورود کنند، شما را مطلع می کند. از این رو شما به عنوان کاربر ISignal همواره از صاحبان بهترین تحلیل تکنیکال جلوتر هستید. اتفاقی که آن ها بعدا متوجه خواهند شد را شما در لحظه ی وقوع در مطلع می شوید. به همین دلیل صحنه هایی مانند این صحنه در ISignal پدید میاد:
نه! بازار مالی رودخانه ی وحشی است. هر لحظه ممکن است هر اتفاقی در آن بیافتد. نه ISignal نه هیچ چیز دیگری نمی تواند به صورت 100% درست پیش بینی کند که آینده ی بازار چیست. اما از آنجایی که مجهز به مدیریت ریسک و سرمایه ی خودکار است، حتی در صورت ضرر کردن مقدار ناچیزی پول از دست می دهد، اما در صورتی که سود کند رکوردهای اینگونه می زند:
در نهایت خروجی ISignal بیش از 3 برابر کردن اصل سرمایه در کمترین حالت و بیش از 12 برابر کردن آن در بیشترین حالت است. در حالی که هیچ تاریخچه و رکورد معتبر و قابل اتکایی از کانال های سیگنال و صفحات اینستاگرامی وجود ندارد و ادعاهای سوددهی فضایی آنان به هیچ عنوان قابل اثبات نیست، تمام فعالیت ISignal برای همه قابل مشاهده، بررسی و راستی آزمایی است. هر کسی می تواند با مراجعه به ISignal صحت و درستی تک تک اطلاعات را بررسی کند. این حد از شفافیت از اطمینان بالای ما به کارایی و کارآمدی استراتژی منحصر به فرد ISignal ناشی می شود. استراتژی که اکنون، در اختیار شماست.