اگر شما هم جزء افرادی هستید که به دنبال پاسخ به این سوال هستید که «چرا بیت کوین ارزشمند است؟»، «این ارزشمندی از کجا میآید؟» و یا این سوال که «ارزش ذاتی بیت کوین چیست؟» در این پست همراه من باشید:
شاید بهترین نقطه برای شروع از زمانهای دورتر باشد، یعنی زمانی که خبری از ارزهای دیجیتال نبود و ارزها هم تازه پا به میدان گذاشته بودند. در آن زمانهای دور همانطور که خیلی جاها هم درباره آن خواندهایم ارزها بوجود آمدند تا هرکدام نماینده یک چیز با ارزش مثل طلا یا نقره و مثل آنها بودند.
اینکه انسانها سراغ ارزها رفتن خود ریشه در این موضوع داشت که تبادل کالا به کالا بسیار سخت بود و نیاز به واسطهای وجود داشت که بتوان کالاها را با استفاده از ارزش ذاتی آن مبادله کرد که خب بهترین گزینه فلزات ارزشمندی مثل طلا و نقره بودند، اما با گذر زمان استفاده از طلا و نقره هم سختی خود را داشت که خود این موضوع باعث شد ارزها بوجود بیایند.
پس در آن زمانهای دور ارزهایی مثل دلار با ارزش بودند چرا که ارزششان از طلا میآمد به این صورت که شما میتوانستید با بردن دلار خود به بانک، به همان مقداری که دلار میدهید، طلا از بانک دریافت کنید.
اوضاع ارزها تا حدود سال 1944 تغییر چندانی را شاهد نبود و طبق قاعدهای که همه آن را پذیرفته بودند دولتها تنها زمانی حق چاپ اسکناسهای جدید را داشتند که به ازای آن مقدار مشخصی طلا یا چیزهای گرانبها را ذخیره کرده باشند.
در جولای 1944، نمایندگان بیش از 44 کشور بعد از جنگهای جهانی در کنفرانس برتون وودز کنار هم جمع شدند و هدف آنها ایجاد نظام جدیدی برای اقتصاد آسیب دیده دنیا بود.
در این کنفرانس دو اقتصاددان مطرح آن دوران یعنی جان مینارد کینز و هری دکستر وایت هرکدام برای اداره بهتر و راحتتر دنیا پیشنهاد استفاده از یک ارز واحد را ارائه دادند که در این میان پیشنهاد کینز به عنوان نماینده انگلستان در این کنفرانس ایجاد واحد پولی به نام بنکور بود که در واقع واحد پولی حاصل از یک سبد ارزی از تمامی ارزهای رایج دنیا بود و پیشنهاد آقای وایت استفاده از دلار آمریکا به عنوان ارز اصلی برای تجارت بین کشورها بود که خب با توجه به ضعف اقتصاد انگلستان بعد از جنگ و قدرتی که آمریکا در آن سالها داشت، دلار آمریکا به عنوان ارز اصلی در مبادلات بین المللی پذیرفته شد.
در کنفرانس برتون وودز دلار به عنوان ارز اصلی با چند شرط مهم پذیرفته شد که یکی از مهمترین آنها این بود که دولت فدرال آمریکا موظف است به ازای هر 35 دلاری که چاپ میکند یک انس طلا نیز ذخیره کند که هر زمان که دولتها خواستند بتوانند دلارشان را به طلا تبدیل کنند.
روند استفاده دلار بعد از تصویب در برتون وودز تا جنگ ویتنام به همان شکل قبلی ادامه داشت اما بعد از جنگ، از آنجایی که ایالات متحده متحمل هزینههای سنگینی شده بود برای جبران هزینهها مجبور به پرداخت دلار و طلا به طلب کاران خود شد که باعث شد دلاری که خارج از آمریکا بود افزایش پیدا کند و در کنار آن دارایی طلای ایالات متحده نیز کاهش پیدا کنید که باعث کاهش ارزش دلار و برهم خوردن تناسب بین دلار و طلایی که در برتون وودز تصویب شده بود شد.
برهم خوردن این تناسب باعث شد تا سال 1971 دو بار ارزش دلار کاهش پیدا بکند و این بحران با درخواست انگلستان برای تبدیل 3 میلیارد دلار به طلا برای ایالات متحده تشدید شد.
در همان سال 1971 با تشدید بحران برابری ارزش طلا و دلار، ریچارد نیکسون به صورت کاملا یک طرفه و بدون هماهنگی با صندوق بین المللی پول و سازمان ملل تعهد آمریکا برای دادن طلا به ازای مقدار مشخصی دلار را لغو کرد، این موضوع با تصویب ممنوعیت مبادله طلا به عنوان پول توسط صندوق بین المللی پول پشتیبانی شد.
این لغو تعهد و قانونی که صندوق بین المللی پول تصویب کرد آغازی بود بر پول فیات یا همان پول بدون پشتوانه.
حال سوالی که ممکن است برای شما پیش بیاید این است که آیا واقعا پول فیات بدون پشتوانه است؟
دولتها در همان زمان این موضوع را مطرح کردند که این نسل جدید از ارزها بدون پشتوانه نیستند بلکه پشتوانه آنها صنعت و تولید ملی آن کشورهاست.
شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید الان در حال حاضر میزان دلاری که در سطح دنیا وجود دارد بسیار بیشتر از ارزش صنعت و تولید خود آمریکاست اما این باعث نمیشود که این دلارهای اضافی باعث ایجاد تورم در آمریکا شوند که دلیل آن هم ممانعت جدی دولت آمریکا از ورود دلارهای خارجی به این کشور است به صورتی که اگر شما بیشتر از 10 هزار دلار را بخواهید وارد آمریکا کنید باید آن را اظهار کنید.
در واقع دلار الان به عنوان ارزی مورد قبول و اعتماد کشورها برای مبادله است که ارزش خود را از همین اعتماد و اطمینان بین دولتها بدست میآورد.
همین الان که در حال خواندن این مقاله هستید میزان دلاری که در سراسر دنیا توسط آمریکا توزیع شده مبلغی حدود 8.5 تریلیون دلار است که نسبت به تولید ناخالص داخلی آن که حدودا 18.5 تریلیون دلار است مبلغی است که توسط صنعت و تولید آمریکا قابل جبران نیست پس میتوان گفت که واقعا دلاری که امروزه در دنیا منتشر میشود پشتوانهای ندارد.
همانطور که گفتیم امروزه دلار هم هیچ ارزش ذاتی نداشته و کاملا بدون پشتوانه است و تنها چیزی که به آن ارزش داده اعتماد و توافقی است که کشورهای جهان بر روی آن دارند، اما داستان بیت کوین کمی با ماجرای دلار متفاوت است.
تقریبا میتوان گفت که امروزه دیگر ارزی وجود ندارد که پشتوانه خاصی داشته باشد و مهمترین عاملی که به هر ارزی از جمله ارزهای رمز پایه ارزش میدهد میزان اعتماد و اطمینانی است که به آن ارزها میشود که این عامل اعتماد و اطمینان در ارزهای دیجیتال به خاطر شفافیت بیشتر، امنیت بیشتر، ثبات مقدار و عواملی از این دست بیشتر از ارزهای سنتی است.
با وجود این سیر تاریخی و اینکه ارزی نیست که دارای ارزش ذاتی باشد، آیا شما هم بر این باور هستید که بیت کوین ارزش ذاتی به مراتب بالاتری نسبت به دلار دارد؟