ویرگول
ورودثبت نام
Blue
Blue
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

عللی که میلم به مردن رو افزایش میدن

اجازه بدهید اینگونه شروع کنم اولین نوشته‌ام رو:

من هزارو یک دلیل برای مردن دارم.

تقریبا به طور کامل در بی‌پولی و قرض غرق‌ام. از لحاظ عاطفی در چاه فاضلاب قرار دارم. به دلیل درونگرایی بیش از اندازه و اندک افسردگی‌ام دلم می‌خواهد همه دوستانم را از زندگیم حذف کنم (به جز یکی دوتاشون) ولی خب نمی‌توانم اینکار را کنم و با عذاب در کنار آن‌ها زندگی را می‌گذرانم. از لحاظ درسی تقریبا در در و دیوار هستم و بشدت تنها و درک نشده هم هستم.

خب شاید بگویی این‌ها که چیزی نیست، ولی هست. خیلی هم زیاد هست و کاملا از توان من خارج.

هیچ دلیلی هم ندارد چون از نظر بعضی اساتید، مشکلات من یکسری مشکلِ basic هستن، پس آنقدرها هم سخت نیستند. اتفاقا من بخاطر همین مشکلاتی که ذکر کردم چندین بار قصد داشتم بارو بندیل خود را جمع و به ناکجاآباد رفته و خود را گم و گور کنم! ولی به دلیل اینکه بنده ی شکم هستم پس نتوانستم از غذاهای مادرِ بزرگوار بگذرم و همچنان در باتلاقی که برای خود ساخته‌ام در انتظار غرق شدن هستم.

ولی درکل من بیشتر از همه درگیر آن مشکل اول هستم که این ماه بیشتر از هر وقت دیگری دارد تا تَه به بنده فشار می‌آورد و دوستانم هم به طور خیلی قاطع گیر دادن که باید فردا برویم بیرون و من موجودی حسابم 100 فاکینگ تومان هستش. در پرانتز عرض کنم که انقدر پیچاندمشان که دیگر اینبار هیچ بهانه‌ای ندارم و محکوم به رفتنم.

بله میدانم گزینه قرض گرفتن از پدر محترم هم هست ولی بنده تا جایی که بتوانم این کار را نمی‌کنم. علتش هم به خودم ربط دارد اما به طور مشخص این هست که همین که با 23 سال سن هنوز یک سری از خرج‌هايم گردنش است، کافی است برای اینکه شرمنده این بزرگ مرد باشم که هیچ وقت این موضوع را به روم نیاورده و من را همیشه شرمنده خودش کرده است.


امضا: Blue


بی‌پولی
بی هیچ منطقی و صرفا از روی علاقه Blue هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید