ویرگول
ورودثبت نام
حمیدرضا رمضانی
حمیدرضا رمضانی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

قسمت دهم - آگاه

سلام. خیلی میخوام به اون درجه برسم که در لحظه نسبت به موقعیتی که قرار دارم آگاه باشم. توی طول روز خیلی فکر میکنم همه این فکرا باعث این میشه زمانم از دست بره. مغزم زمانی که میدونه رسیدن به این فکر هایی که میکنم و توش خودمو قهرمان اون داستان میکنم باید از محیط امن خودش خارج بشه. باید سخت تلاش کنم. دیگه نباید بره سراغ چیزایی که حواسشو پرت میکنه. وقتی میدونه هدفش چیه و باید توی روز چیکار کنه نباید بره سمت گوشیو و کل وقتشو سر اونا تلف کنه. اینارو خیلی خوب میشد اگه یاد میگرفتم. خیلی واضح هستش که راجبش دارم حرف میزنم اما حرف زدن خیلی ساده است. یه جایی باید واقعا عمل کنی. میگن خیلی خوبه همیشه توی هر لحظه از زندگی قرار داریم و حس میکنیم داریم کم میاریم این سوالارو از خودمون بپرسیم. هدفم چی بوده. چه راهی دارم بهش برسم و باید چه انتخاب هایی انجام بدم. همیشه گفتم حرف مردم برام مهم نیست اما یه جورایی مقبولیت برام مهمه. فکر کنم خیلیا اینارو با همدیگه اشتباه میگیرن. همه میگن من دوست دارم تنها باشم و هیچ آدمی رو نبینم در حالی که هدفشون و تلاش هایی که میکنن رسیدن به جایگاه اجتماعی ای هستش که توی اون مورد قبول بقیه هستن و اونا تحسینشون میکنن. در نهایت فکر کنم آخر همه هدف ها همین باشه. کتابی هستش به اسم کار عمیق که خیلی دقیق به مبحث حواس پرتی توی زندگی پرداخته و خیلی کامل توضیح میده. چیز هایی مثل نوتیفیکشن گوشی باعث این میشه حواستون کامل پرت بشه و نتونید به برنامه ریزی هایی که توی زندگی داشتید برسید. من مطمئنم زندگی خوب یه سری اصول و روش داره. خیلیا به اون درجه میرسن بدون اینکه خودشون بفهمن. چیزی که من فکر میکنم اینه که یه سری آدما که توی زندگیشون آدم خیلی دقیق و منظمی هستن و برنامه ریزی هاشون و دقیق انجام میدن و نا امید نمیشن و بعد هر شکستی میدونن چه اشتباهاتی داشتند و تلاش میکنن که اونارو رفع کنن. این جور آدما حس میکنم توی یک محیطی رشد کردن که آدمای اطرافشون اونجوری بودند. آدمای اطرافشون پی در پی دنبال پیشرفت بودند و حالا بسته به محیطی که توش بودند زمان و شرایط اینکه بخوان پیشرفت کنن و داشتن و بقیه هم ازشون یاد گرفتند. یه سری ها هم شاید مثل من نتونستن از محیط اون تجربه رو به دست بیارن و نشد که آدمی دقیق و منظم باشن که کار هاشو دونه به دونه انجام میده و حرف اضافه نمیزنه و زمان مشکل جای اینکه فقط بره به گوشه غصه بخوره دنبال راه حل باشه. به نظرم راه حل آدم هایی مثل من اینه که آگاه بشن نسبت به این شرایط. بسته به ارتباطاتی که در ادامه زندگیشون میگیرن و حرفایی که میشنون و کتاب هایی که میخونن و شرایطی که پیش میاد براشون این چیزا براشون عیان میشه و اونا هم میفهمن باید این روش و پیش بگیرن.
با این حال من همه اینارو میدونم و باز بهشون عمل نمیکنم. شاید یه آدم پایه باشه که اینارو به من یاد آوری کنه و شرایط منو درک کنه. شاید هر روز چون از محیطم حس بد و غم و نا امیدی میگیرم نمیتونم این کارا رو انجام بدم و اگه بدونم به هدفام نزدیک دارم میشم و توی راه درست حرکت میکنم باعث این بشه که منم بتونم به این اخلاق های خوب برسم. خلاصه من همه اینارو میدونم و سعی میکنم که برطرفشون کنم. خب یه سری چیز ها هم شاید باید توی زمان درست انجام بگیره و این کم صبر بودن باعث میشه من اینجوری فکر کنم که خب الان آخر عمرمه و خیلی دیر شده. اما به نظرم هنوز خیلی وقت هست که برسم به چیز هایی که میخوام.

بعد دو سال که دانشگاه مورد علاقم قبول شدم و به خاطر کووید نتونستم برم امشب بالاخره برای امتحانات البته میرم خوابگاه و زندگی توی شهری که همیشه دوست داشتم توش زندگی کنم رو تجربه کنم. هرچند برای دانشگاه هستش و خیلی اون حس مستقل بودن رو نمیگیرم اما تو خوابگاه کنار رفیقای هم استانیم مطمئن هستم روزای خوبی رو میگذرونیم. تنها نگرانی من تابستان هستش که باید برم دنبال پول درآوردن و نمیدونم از کجا باید شروع کنم. اگه بخوام دوباره شروع کنم به مصاحبه کردن با وجود امکان کم قبولی خیلی ممکنه برام سخت باشه پاییز که برم و بدون پول دانشگاه رو بگذرونم. از طرفی 4 ترمه نمیتونم تموم کنم و میترسم دانشگاهی که کلی براش زحمت کشیدم توش قبول بشم و از دست بدم. از یه طرف امتحان شهر گواهینامه ام مونده و اون و هم باید قبول بشم. همه اینا باید توی این تابستان انجام بدم و از این لحاظ خیلی گیج شدم. خیلی به حس نوشتن دقت نکرده بودم. میدونم حرف هایی که میزنم چیزی به بقیه اضافه نمیکنه اما میدونم خیلی این اشتراک گذاشتن تجربه میتونه خوب باشه برای بقیه و جدا از خوب بودن برای بقیه برای خودم خیلی حال میده که میتونم اینجوری هرچی توی ذهنم هستش رو خالی کنم. امیدوارم موضوع بعدی دل نوشت هایی که اینجا مینویسم یه موضوع احساسی با پایان خیلی خوشحال کننده باشه. یا حق

https://hamidrezaramzani.netlify.app/blog/62af276d120ac4675d679aa7


آگاهانتخاب درست
حرف هایی که اینجا میزنم حرف هایی هستش که از ته دل میاد و تاکیدی بر اینکه حتما این ها درست هستش ندارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید