الان که دارم این متنو مینویسم ، بار دوازدهمیه که ترک کردم و هنوز خودارضایی نکردم.
امشب به طور اتفاقی برای اولین بار با سرویس ویرگول آشنا شدم ، گفتم یه امتحانی بکنم و تصمیم گرفتم یه پست به طور آزمایشی راجع به تجربه های ترکم بزارم.
راستشو بخواین قضیه خودارضایی یه چیزیه که هنوزم سر مفید یا مضر بودنش بحثه. به هر حال یه سری دلایلی دارن هر طرف واسه رد یا تایید اینکار ولی بحث واس من ترک کردنش (فارغ از خوب یا بد بودن) بود.
یکی از عیب هایی که من همیشه داشتم اینه که بعضی وقت ها زیادی به یه چیز وابسته میشم، یادمه یه مدت عادتم بود هر شب قبل از خواب بستنی بخورم(عادته دیگه!) تا اینجاش مشکلی نبود ولی یه شب که از مهمونی اومده بودیم خیلی خسته بودم و فقط میخواستم بخوابم ، به خودم گفتم امشبو بیخیال بستنی ....ولی انقد با خودم کلنجار رفتم تا اینکه آخرش بلند شدم با خستگی بستنیو خوردم! نمیدونم مسئله چیه! شاید از تغییر روند و عادتام میترسم ... مسئله ای که ناراحتم میکنه ضعف ارادس بیشتر...
بنده 7 سال پیش که 13 سالم بود یه پسر چشم و گوش بسته بودم که وقتی همکلاسیام فعل «کردن» رو صرف میکردن من فقط نگاشون میکردم.تا اینکه رفیق شفیق تو زنگ تفریحا از با شوق و ذوق از یه عمل جدید و جادویی که کشف کرده بود میگفت(این رفیقم الان تو یه شرکت به عنوان بازاریاب استخدام شده ..) جدی قشنگ ازین عمل تعریف میکرد...و منم بعد از یه بار امتحان ، به عرصه گرفتاران خودارضایی پیوستم.
به هر حال همه تو همین رنج سنی(البته فک کنم از حدود 10 سالگی اینا)کم کم از طریق پسر خاله ای یا دوستی چیزی با خودارضایی آشنا میشن.
از وقتی من اینکارو یادگرفتم تا 1 سال مرتبا مشغول بودم و اطلاعاتم از احکام و دین ضعیف بود
فاجعش این بود که مثلا خودارضایی میکردم بعد میرفتم نماز میخوندم ، یا کل ماه رمضون بدون غسل بودم...
بعد که تازه فهمیدم از نظر شرع گناهه یکمی انگیزه ترک توم به وجود اومد اما درواقع زیاد روم تاثیری نداشت..اما از یه جایی به بعد دیدم حتی اگه بخوام هم انگار نمیتونم ترک کنم ...این باعث شد دوباره به فکر فرو برم که چرا انقدر ضعف اراده دارم .تازه اونجا اولین تصمیم جدیم واسه ترکو گرفتم.
من تا به اینجا چیزی (حدود) 12 بار تصمیم به ترک گرفتم .
-دفعه اول
خیلی مصمم شروع کردم و گفتم حتما اراده ترکشو دارم...ولی بعد از یه هفته تو مدرسه رفیقم گف این یه نیازه طبیعیه و بیخیال و مقاومت نکن ... که منم مقاومت نکردم و ترک اول یه هفته ای تموم شد...!!
-دفعه دوم و سوم و چهارم
عین دفعه اول ...هی تصمیم میگرفتم بعد با مشورت دوست عزیزم گند میزدم به تصمیمم!
-دفعه پنجم
این بار من دوره راهنماییم تموم شد و ازون مدرسه رفتم .. ایندفه دوستم نبود که کمکم کنه ترکو بشکنم...دیگه تصمیم جدی گرفتم که ترک کنم ولی ایندفعه کنجکاوی و گشتن تو سایتای (چی چی هاب) باعث شد بعد از 7 ماه دوباره انجامش بدم
-دفعه ششم
ایندفعه سعی کردم از فاز مذهبی شروع به ترک کنم . اولش خیلی خوب بود ..ولی بعد از چند ماه هی به خودم میگفتم اصن منطقی نیست که خدا سر یه نیاز آدمو جهنمی کنه و .. خدا مهربونه بابا ... و شکستم
-دفعه هفتم
18 سالم شده بود و دیگه قشنگ حس میکردم دارم خودارضاییو از سر رفع تکلیفی انجام میدم...دقیقا همینجوری بود ... یه لیست از سایتای غیر اخلاقی تو مرورگر داشتم ، هردفعه از مسئله ای ناراحت میشدم به لیست بلند بالام رجوع میکردم. بعد از خودارضایی دوباره ناراحت بودم که چرا نمیتونم کنترلش کنم بعد میگفتم من که یه بار انجام دادم بزار دفعه دومم انجام بدم ... بعد دوباره ناراحت ...
تو یه چرخه گیر افتاده بودم ...قشنگ یکسال تو همین چرخه بودم...
با بابام بحثم میشد ===> خودارضایی
مدرسه گیر میداد ===> خودارضایی
و...
-دفعه هشتم
19سالم بود و وارد دانشگاه شدم ...گفتم دیگه خیلی ضایس که با این سن هنوز نتونم یه عمل رو با اراده خودم کنار بزارم.ولی خب یه شیش ماهی که گذشت تو جو مقالاتی که از دین انتقاد میکرد قرار گرفتم و یه مدت کلا دینو گذاشتم کنار و به همین بهونه دوباره به ترکم خاتمه دادم
-دفعه نهم
برای عید نوروز تصمیم به ترک گرفتم ولی یه سخنرانی از دکترهلاکویی جان نظرمو راجع به خودارضایی عوض کرد و هرچی رشته بودم پنبه کرد...!
-دفعه دهم و یازدهم
دیگه اینجا فهمیدم قضیه فقط ضعف ارادس...من نمیگم میل جنسی نداشتم و ندارم...داشتم ولی اونقدری نبود که وادارم کنه هفته 4 بار خودارضایی کنم ...بیشتر حس ضعف اراده بود ...انگار حس بیخیالی بود
نمیدونم بقیه چه حسی دارن موقع خودارضایی ولی واسه من بیشتر شبیه یه چیز روتین شده بود
دیگه اصن مذهب و مزایا و معایبش واسم مهم نبود...میخاستم ببینم عرضه دارم خودارضاییو ترک کنم کنم یانه .! با خودم عهد کردم که ترکش کنم ...
ولی قضیه بدتر شد دفعه دهم خیلی سفت و سخت تصمیم به ترک گرفتم ولی ظرف مدت خیلی کوتاهی دوباره انجام دادم ...
-دفعه دوازدهم
این دفعه تا الان خوب پیشرفته و برعکس دفعه های قبل اصن نمیخوام رو خودارضایی حساس باشم.
دارم یه جوری رفتار میکنم انگار سالهاست اصن انجام ندادم ... اینجوری فکرم کمتر درگیرش میشه.
بنظرم حساس شدن رو ترک چیزی باعث میشه مدام بهش فکر کنی.
البته خودارضایی از غریزه آدم میاد ولی بنظرم تا ابد نه ولی تا چندین سال میشه ازش دور بود.
اولین دل نوشتم تو ویرگول :)
خوشحال میشم تجربه ای درزمینه ترک اگه دارین بگین
