ویرگول
ورودثبت نام
iazimeh
iazimeh
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

خلاصه کتاب: ادبار و آیینه- محمود دولت آبادی

عکس از کتاب خودم ?
عکس از کتاب خودم ?

کتابی دیگر از مجموعه سپنج محمود دولت آبادی، کتابی که از دو بخش اِدبار و آیینه تشکیل شده، که هر بخش شامل دو یا سه داستان کوتاهست. پنج داستان کوتاه که همان فضای همیشگی داستان های دولت آبادی را دارد.قصه‌ی:

رحمت

ذوالقدر

اسدالله

مردِ بی نام

کریم

رحمت که پدرش رهایشان کرده.

ذوالقدر که مادرش قصد رها کردنشان‌را دارد.

مردِ بی نام که در خود گم شده است و خودش را جایی در سیزده یا سی و سه سال پیش رها کرده.

کریم که گویا نزد کسی بازگشته که روزی رهایش کرده بوده است.

____________________

از متن کتاب:

در دنیا تنها یک چیز را- در صورتیکه صاحبش آن را شناخته و به اهمیتش آگاه باشد- نمیتوان ربود و یا به نحوی غارتش کرد. آنهم اندیشه است. زیرا اندیشه بدون ارادهٔ انسانی در خارج از وجود صاحبش نمی تواند باشد. اندیشگری را نیز نمی توان گناه شمرد و خنثی کرد. کریم نیز در پناه همین قانون به درونش پناه می برد، درونی که انباری از نارضایتی شده بود.

ادبار و آیینهمحمود دولت آبادیکتاب بازکتابخوانیانتشارات نگاه
سبزینه هستم. عاشق عکاسی و نوشتن :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید