ویرگول
ورودثبت نام
iazimeh
iazimeh
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

زنی با موهای قرمز(مو قرمز)- اُرهان پاموک- ترجمه ی عین له غریب

عکس از کتاب خودم (◕‿◕✿)
عکس از کتاب خودم (◕‿◕✿)

(دوشنبه بیست و پنجم مرداد یک هزار و چهارصد)

دیشب تموم شد. اولین کتاب از اُرهان پاموک.

نمی دونم دقیقا چی راجع بهش بنویسم.

کتاب عجیبی بود برام.

فراز و نشیب زیاد داشت، یه جاهایی حوصله م ازش سر می‌رفت و سر پاموک غر می زدم ;) که چرا آنقدر داری کشش میدی چرا آنقدر داری از کندن چاه و رسیدن و نرسیدن به آب توضیح می دیدی، ولی غافل از اینکه همه ی اون قصه ها ، داشتن آماده ت می کردن برای یه غافلگیری.

« آدم از هر چیزی بترسه، سرش میاد» کاملا تو این کتاب و داستانش مشهود بود .

قصه ی پدرانی که به دست پسران شان کشته شدند و پسرانی که به دست پدران!

از افسانه های یونانی گرفته تا رزم رستم و سهراب؛ تا درگیری جِم چلیک و پسرش انور.

-------------

با شمایی که قصد خواندن این کتاب رو دارید، یه صحبتی دارم. ازش خسته نشو. ادامه ش بده. از تموم کردن قصه‌ی آدم های این کتاب ، خسته نمیشی.

(◕‿◕✿)

-------------

پ‌ن: من کتاب رو با ترجمه ی آقای عین له غریب خوندم، از نشر چشمه.

عالی بود.

اورهان پاموکنشر چشمهکتابخوانیکتاب دانایی استمطالعه
سبزینه هستم. عاشق عکاسی و نوشتن :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید