.
از اون کتاب هایی بود که از قصد برای دیرتر تمام شدنش درنگ میکردم .(شروع۱۱تیر و پایان۲۶تیر)
دلم می خواست شب های بیشتر رو با قصهی زارمحمد بگذرونم.
.
از اینکه انقدر دیر از صادق چوبک خوندم ازخودم گله دارم !
از اینکه انقدر دیر تنگسیر رو خوندم، بازهم از خودم گله مندم!
ولی خوشحالم که خوندمش حتی اگر دیر.
درواقع اتفاقی این کتاب رو لابلای کتابهای دست دوم کتابفروشی چامه @chaame_bookstore پیدا کردم و بی درنگ و هیچ شکی اینبار خریدمش.
کیف میکنم وقتی توی قفسه کتابهای دست دوم چامه کتابها رو پیدا میکنم.
کتابهای دست دوم یکبار و یا شاید هم بیشتر دست به دست میشن و با هم می رسند دست کسی که اون ها را با شوق قرار بخونه ؛)
———
محمد تنگسیر توی این کتاب به دنبال حقی هست که به ناحق ازش گرفته شده. تلاش برای اینکه بتونه مسالمت آمیز به حقش برسه، دیگه براش فایده ی نداره، و اونجا که آدمی رو چاره و فریادرسی نمی مونه و علی رغم میلباطنیش دست به کاری می زنه که با همهی وجودش از اون بیزاره…
———
لذت خوندن این کتاب برای بوشهری به مراتب خیلی بیشتر خواهد بود، بدلیل توصیفات و استفاده از کلمات و اصطلاحاتی که برای ما آشناست. همینطور از مکان هایی که در کتاب درباره شون گفته شده، بعضی ها همچنان هم هستند و بعضی ها نه.
——
کتاب یک قسمت لغتنامه و اصطلاحات داره که به شدت توصیه میکنم اگر کتاب رو خوندین حتما اون قسمت هم رو بخونید.
برام جالب بود که مثلا اون سال ها به محله ی دواس یا سبزاباد یا بن مانه و … میگفتن (دِه).
خلاصه که تنگسیر شد آغازگری برای ادامه ی خوندن من از صادق چوبک🤍