(حالا جناب آقای رئیس, آقای تالیا زیار کلایی,خانم محمدی,آقای محمدی,آقای بابالویی, آقای رسولی نیا, قربانی,وغیره....
به احتمال زیاد, تمامی اشخاص یاد شده در شب های قدر, با حضور در مزرعه طایقان, و دیدن اسب سواری رئیس و چند نفر از کارمندان, و افطاری و سحری, و البته موعظه آقای رئیس(برادر آقای تالیا) و اقامه نماز صبح به امامت ایشان ملبس به قبای روحانیت!, در حالیکه اغلب کارمندان لباس عربی دشداشه مشکی پوشیده اند که روی بدن های آن زار میزند!!!!!حتما قرآن بالای سر گرفته اند و در خلال دعای جوشن, از خدا طلب بخشش کرده اند. میخواهم به شما اطلاع دهم که زندگی در همین چند مرحله خلاصه میشود, و ممکن است بعد از چند ثانیه تا چند ساعت دیگر برای هر فرد نوعی حتی خود من مرگ اتفاق بیفتد. شاید بقول شما پشت شما به اندازه ای گرم باشد که حتی قوه قضاییه و پلیس فتا به سراغ شما نیاید و آنقدر پشت شما گرم باشد و دعای افراد فریب خورده من جمله خود من ضعیف باشد که تنها با شن های سفید سواحل گرجستان و آنتالیا به زمین داغ بشینید, اما آیا میتوانید در دادگاه عدل الهی هم براحتی فرار کنید. شما که بقول خود برای بیشتر از هزار نفر کار پیدا کرده اید تا فعال باشند و نونی به سفره خانواده خود ببرند. دادگاه عدل الهی نزدیک است, و شما هرچقدر هم راه در رو و پارتی و نفوذ در دولت و قوه قضاییه و تامین اجتماعی و غیره... داشته باشید, بازهم نمیتوانید مرگ را فریب بدهید. همین امر در مورد من نیز صادق است, نه اینکه بگویم که آدم پاک و بیگناهی هستم, منهم مرتکب گناهان بسیاری شده ام. اما به قول معلم شهید, دکتر علی شریعتی, بدترین و کثیف ترین نوع ریاکاری, آنست که ملبس به لباس مذهب و شریعت باشد. )
